بعد از شنیدن صدای فریاد یک پسربچه برای کمک، دو جوان با به خطر انداختن خودشان وارد یک میدان وسیع چمن زار در کنزاس می شوند اما خیلی زود متوجه می شوند که ممکن است اصلا راه خروجی از این مکان وجود نداشته باشد...
فیلمجالبیه. کلا علفزارش یجای نفرین شده ست. مربوط به اونکلیساست، اسم کلیساهم اوایل فیلمنشونمیده که به اسمکلیسای سنگ سیاهه. ینی افراد اونجا جز فرقه ای هستن که مربوط به همون سنگ سیاهه. سنگ سیاه مثل یک بطن میمونه، بطن مادر، همش از نوزاد تغذیه میکنه، چرخه طوری بوجود اومده که اون مادر کشیده بشه اونجا و هی ادامه داشته باشه با متغیرهای متنوع و اتفاقات مختلف. مادره چون بچهاش رو میخاد بده واسه فرزندخوندگی واسه همین تو راهه اونمسیره، اون خانواده دیگری هم، مشخصه که پدره مشکل داره، به زنش میگه مادری نکردی واسه بچه ات، از پسرشم انگار خوشش نمیاد. کلا ناخالصی داره، واسه همین اول ازهمه به سنگ سیاه دست میزنه و بقیه رو میکُشه. یطورایی میشه جز افرادی که علف شدن، ینی جز پیروان سنگ سیاه. تحت تاثیرش قرار گرفته. یارو همش باعث مرگ مادر و نوزاد رو میشه. تا اینکه چرخه میشکنه با فداکاری تراویس. تراویس سنگو لمس میکنه تا راه خروج رو بفهمه وگرنه هی ادامه پیدا میکرد اوضاع. اون ماشینایی که اونجان ممکن برای افرادی باشه که وارد علفزار شدن و دیگه برنگشتن، ینی تبدیل به اون علفیا شدن. بعدشم، تایم توی علفزار، با بیرون علفزار فرق داره. چرخه زمان توی علفزار دیرتره. انگار از یه چاله زمانی به یه چاله زمانی دیگه میری. دقیقا عین اخر فیلم که داخل علفا شب بود، تراویس که پسره رو یه قدم میذاره اونورتر، میشه روز و قبل از تمام اتفاقاته، ینی اول فیلم. چرخه اونجا شکست.
مشاهده بیشترمشاهده کمتر
پاسخ
۰
۰
۰
امتیاز ۶ از ۱۰
۱ سال پیش
marmari6710
ترسناک نبود اصلا بعد فیلمش تقریبا مثل مثلث بود ولی مثلث خیلی بهتر بود بعد اینکه اون همه ماشین جلوی علفزار بود چرا صاحباشو نشون نداد بلاخره اوناهم تو علفزار گیر کردن دیگه