یک زندانی فراری به نام بوچ، پسر بچه ای به نام فیلیپ را به گروگان می گیرد. اما خیلی زود رابطه ای نزدیک میان این دو شکل می گیرد، اما این در حالی است که یک کلانتر پر افتخار به همراه گروهش به دنبال این فراری هستند...
وای خیلی قشنگ بود. و آخرشم خیلی منو احساساتی کرد.
اونجایی که گفت من تو کل زندگیم دو نفرو کشتم. یکی اون کسی بود که مادرمو اذیت کرده بود، اون یکی کسی بود که تو رو اذیت کرد. (ایموجی گریه)
منم از این رابطه های دوستانه ای که بین یه بزرگسال و یه بچه بوجود میاد خوشم میاد. مثل ماتیلدا و لئون، هوگو، مردی به نام اوه و ..
کلا ازین رابط دوستانه بین کودک و بزرگسال که به مرور بوجود میاد خیلی خوشم میاد و اینکه حقیقتا سکانس های پلیس ها رو سرسری نگاه کردم چون محتوا نداشت اما سکانس های بچه و گروگان گیر خیلی آموزنده دلنشین حال خوب کن و گاهی غم انگیز بود .
اونجایی که گفت من تو کل زندگیم دو نفرو کشتم. یکی اون کسی بود که مادرمو اذیت کرده بود، اون یکی کسی بود که تو رو اذیت کرد. (ایموجی گریه)
منم از این رابطه های دوستانه ای که بین یه بزرگسال و یه بچه بوجود میاد خوشم میاد. مثل ماتیلدا و لئون، هوگو، مردی به نام اوه و ..
پدوفیل میخوای بدونی کیه، فیلمو ببین اون مردک احمقی که توشه هم متجاوز بود هم پدوفیل.
مطمئنم پشیمون نمیشید از دیدنش