والتر سالخورده که همسرش را از دست داده، کویین و مادرش، دکتر لیزی، را برای چای دعوت میکند. در آنجا، لیزی با پسر او، چارلی، آشنا میشود. خلبانی که او بهتازگی برای بیمارستان استخدام کرده است. هم والتر و هم کویین، که بیش از ۵۰ سال از او کوچکتر است، به دوستی نیاز دارند.