اکشن

یک تیم از بچه های میسوری برای حل یک رمز و راز 100 ساله و نجات دوستان خود در این ماجراجویی اکشن دوستانه خانوادگی، مسابقه می دهند...

باب اسفنجی در جستجوی دستور پخت همبرگر اسرارآمیز سرزمین بیکنی باتن که به سرقت رفته است، وارد ماجرایی می شود که او را به دنیای انسان ها می آورد، جایی که با یک دزد دریایی درگیر می شود و…

باب اسفنجی شلوار مربعی از شهر بیکینی باتم مرخصی می گیرد تا تاج دزدیده شده پادشاه نپتون را ردیابی کند.

سال ۱۹۹۷، پیش از سفر پاپ به ریو دو ژانیرو، سروان ناسیمنتو از جوخه ویژه پلیس ماموریت می یابد تا ‏محله نزدیک سکونت پاپ را از شر قاچاق چی ها و و فروشندگان مواد مخدر پاک کند.

جیک کارتر و لوک ترپر یکی دیگر از افسران سابق نیروی دریایی ، برای نجات یک نوجوان ربوده شده توسط گروهی خلافکار با یکدیگر متحد می‎شوند

جیک تماسی دریافت می کند که موجب پریشانی اش می شود. او باید برای نجات فردی که علاقه زیادی به او دارد از دست باند خطرناکی اقدام کند و ...

"جیک کارتر"برای دفاع از یک بسته با ارزش تعیین شده است. او خلافکاری است که در تلاش برای افشای فساد یک پیمانکار دفاع نظام میباشد...

گروهبان نیروی دریایی ایالات متحده، جیک کارتر هنگامی که به خانه اش در روستای برایتون بر می گردد، متوجه می شود که خواهرش توسط شبه نطامیان ربوده شده است. پس از آن جیک به همراه چند تن از افراد، به پایگاه عملیاتی آنها حمله می کند اما خواهرش را پیدا نمی کند، در عوض از نقشه ای که شبه نظامیان جهت انجام یک توطئه خطرناک طرح ریزی کرده اند، خبردار می شود؛ انجام انفجاری مهیب در شهر. در اداه جیک به دنبال راه حلی می گردد تا …

یک تک‌تیرانداز نیروی دریایی هنگام سپری کردن تعطیلات با شورشی‌هایی که هتل محل اقامت او و همسرش را به دست گرفته‌اند برخورد می‌کند و…

پس از این که یک تکاور دریایی قهرمان، علی رغم میل باطنی اش از خدمت در جنگ مرخص می شود با دزدیده شدن زنش توسط یک گروه دوباره به میدان بر می گردد…

جان ویک به یک فراری بزرگ تبدیل شده است و همکاران سابق او به دنبال شکارش هستند. او باید هر طوری که شده است از این مهلکه جان سالم به در ببرد و…

یکی از همراهان پیشین جان ویک در حال طرح‌ریزی یک عملیات مخرب مخفیانه است. ولی به دلیل اینکه جان ، گرفتار سوگند کمک به اوست ، به رم سفر می‌کند. اما در این بین با گروهی از خطرناک‌ترین هیتمن‌های جهان مواجه می‌شود و…

یک مزدور سابق پس از اینکه گنگسترها تمام زندگی اش را از او می گیرند، تصمیم می گیرد بار دیگر اسلحه به دست گرفته و به دنبال گرفتن انتقام باشد…

سه جوان در سفر جاده ای از کلرادو به نیوجرسی در رادیوی CB خود با یک کامیون دار صحبت می کنند ، پس از اینکه معلوم شد یک قاتل روان پریش است ، باید فرار کنند.

جان هنکاک مردی است که جان بسیاری از افراد را نجات داده و به عنوان یک ابر قهرمان شناخته می شود اما مشکلی دارد، آن هم این که فردی شلخته ، الکلی و در یک کلام لاابالی است. در ضمن خرابی های بسیاری را در عین نجات افراد به بار می آورد...

دکتر “بروس بنر” بخاطر تماس اشتباهی با اشعه گاما، هرگاه که ضربان قلبش بالا میرود، تبدیل به یک غول سبز خشمگین می شود. در همین حال یک سرباز نیز از همین تکنولوژی استفاده می کند تا با او مقابله کند…

بروس بنر، یک محقق ژنتیک با گذشته‌ای غم انگیز، بخاطر یک بیماری هر موقع که خشمگین میشود به یک غول سبز بزرگ خشمگین تبدیل میشود…

در فصل تابستان و در منطقه روستایی اوآهو، خواهر و برادر نوجوانی با یافتن یک نقشه گنج، همراه با دوستانشان ماجراجویی جدیدی را آغاز میکنند...

یک تیم نظارت بر پلیس با فن آوری بالا تلاش می کند باند سارقان بیرحم بانک را سرنگون کند...

شیکاگو، سال 2035. روبات ها در همه جا به عنوان کارگر یا پیشخدمت به کار گرفته شده اند. در حالی که به سه قانون روباتی پای بند هستند که ظاهرا باعث می شود به آدم ها لطمه ای نزنند. تا این که کارآگاه ویژه ی جنایی به نام دل اسپونز به شدت به روبات ها شک می کند و سرانجام رو در روی روباتی به نام سانی می شود که تکامل پیدا کرده و به ضوابط سه قانون روباتی پای بند نیست…

الکس جی مورفی (Joel Kinnaman) پلیس وظیفه شناسی است که در حین انجام یک ماموریت مهم تا آستانه مرگ پیش می رود. دانشمندان با همکاری اداره پلیس، با انجام یک عمل جراحی بی نظیر مانع از مرگ وی شده و بخش اعظم بدن وی را با کمک آهن آلات مرمت می کنند. آلکس مورفی پس از بهبودی، تبدیل به موجودی نیمه آهن و نیمه انسان می شود و قدرت تازه ای کسب می کند.

پلیس آهنی یک روز دیگر را شروع میکند، و باید جلوی توسعه دهندگانی بایستد که میخواهند بی رحمانه برخی افراد را از از زمین خود خارج کنند.

شرکت او سی پی (OCP) با کاهش عمدی حقوق نیروی پلیس و اعتصاب آنها سعی بر این دارد تا با زیرفشار قرار دادن دولت، آنان را وادار به تخریب شهر دیترویت کرده تا OCP بتواند شهر جدید خود را بنا کند. با اعتصاب نیروی پلیس شهر دیترویت به هرج و مرجی تمام عیار دچار شده است، فردی به نام «کین» مادهٔ مخدر تازه‌ای به نام نوک (Nuke) را ابداع کرده است و بیش از نیمی از مردم شهر را معتاد آن کرده است. در شرکت OCP زنی به نام دکتر جولیت فاکس سعی بر جلب کردن دیدگاه مدیرعامل شرکت برای متوقف کردن پلیس آهنی و جایگزینی آن با ربات تازه‌ای به نام «پلیس آهنی 2» را دارد. گویی فقط یک نفر می‌تواند به اوضاع سروسامان دهد و آن پلیس آهنی است

آینده ای نه چندان دور. شهر جنایت زده ی دیترویت را در واقع سران یک «شرکت» اداره می کنند. با نظارت «ریچارد جونز» (کاکس)، معاون اداره پلیس، طرح ساخت نوعی روبات برای مبارزه با جنایت های مهارناپذیر خیابانی به انجام می رسد و خیلی زود هنگامی که یکی از ماموران پلیس به نام «الکس مورفی» (ولر) به دست گروهی از جنایتکاران به رهبری «بادیکر» (اسمیت) به قتل می رسد، «مورتن»، فرصت پیدا می کند تا ادعایش را عملی کند.