درام

یک سناتور زن موفق می شود یک زن را در تمرین تیم شناسایی ترکیبی ثبت نام کند، جایی که همه انتظار دارند او شکست بخورد...

رؤیاها، خاطرات و عرفان همه به یک زن 40 ساله کمک می کند تا قدرت ترک شوهر خیانتکارش را پیدا کند...

در یک مزرعه مکزیکی، اومالی فراری و کلانتر استریبلینگ در تعقیب به توافق می رسند که به دامدار برکنریج کمک کنند تا گله خود را به تگزاس هدایت کند، جایی که استریبلینگ می تواند به طور قانونی اومالی را دستگیر کند، اما همسر برکنریج همه چیز را پیچیده می کند...

در اواخر قرن نوزدهم، همسر خون‌آشامی به قتل رسیده و کارآگاهی که به "کاربر قفس" معروفه رو برای حل این پرونده خبر می‌کنن. اما کارآگاه و قفس پرده‌‌داری که حمل می‌کنه داستان پیچیده‌ای دارن... بالاخره وقتی پای یه هیولا به پرونده‌ای باز می‌شه، فقط با یه هیولای دیگه می‌شه ازش سر درآورد!...

به دلیل توقیف قریب الوقوع بار دوستشان، دو دوست تصمیم می گیرند تا ماشین زرهی یک بانک را سرقت کنند، بدون اینکه بدانند محموله آن پول نیست، بلکه یک داروی جدید خیابانی است...

سریال آنجل در دوره پخش خود مورد استقبال زیادی قرار گرفت و در سال 2008 به عنوان یکی از 50 سریال برتر تاریخ انتخاب شد. سریال درباره خون آشامی است که در این سریال با نام آنجل (فرشته) شناخته میشه، روحی انسانی داره که به خاطر کارایی که در گذشته انجام داده احساس گناه میکنه و به دنبال راهی هست که اشتباهات گذشته رو جبران کنه و خودش رو از این احساس رها کنه. اون به لس آنجلس میاد تا با قدرتی که داره از مردم در مقابل خون آشام ها حفاظت کنه اما باید بیشتر از خون آشام ها با وسوسه خون آشامی خودش هم مبارزه کنه ...

یک مدیر استودیوی هالیوود توسط نویسنده ای که فیلمنامه اش را رد کرده تهدید به مرگ میشود، اما کدام یک؟...

یک کلاهبردار خود را به عنوان یک اشراف روسی در می آورد و سعی می کند همسر یک دیپلمات آمریکایی را اغوا کند...

گروهی از فراریان و یتیمان جنگ در حومه شهر در جستجوی غذا و سرپناه می گردند. آنها هجوم می آورند و سپس توسط یک نوازنده و پیانیست سابق کنسرت که در یک قلعه ویران پنهان شده است، آنها را می گیرند. بعد از درگیری اولیه...

یک بیوه تنها پسرش را می فرستد تا تحصیلات بهتری دریافت کند. سال‌ها بعد، او به ملاقات او می‌رود و او را معلم مدرسه‌ای فقیر با همسر و پسر می‌بیند...

نویسنده‌ای خوش‌نیت، اما تلاش می‌کند با تظاهر به یک کارآگاه خصوصی و با استفاده از روش‌هایی که در رمان‌های پلیسی قدیمی خوانده، زندگی دوگانه‌ای داشته باشد.

یک مرد کوهستانی همسران خود را گردن می زند تا عشق خود به زنی زیبا را که در جنگلی افسون شده ملاقات کرده نشان دهد ...

آرشی بانکر ، که یک کارگر خانواده دوست ولی کوته فکر است ، همیشه در حال سر و کله زدن با خانواده اش ، درباره مسائل مهم روز است ! او که باورهایی سنتی دارد ، با هر کسی که در ارتباط است ، مخصوصا دامادش ، درباره نقطه نظرات و باور های خود تضاد دارد .

گروهی از دوستان قدیمی برای یک آخر هفته در یک کلبه کوهستانی گرد هم می آیند. سال ها گذشته است، اما به نظر می رسد چیزی در بین آنها تغییر نکرده است. اما پنهان شدن در پشت خنده ها و داستان ها قسمتی مبهم از گذشته است که همچنان ادامه دارد...

داستان این سریال تلویزیونی، تجربیات شخصیت اصلی آن «فلیسیتی پورتر»در یک دانشکده خیالی می باشد. او هر شب بوسیله دستگاه ضبط صوت خود رویدادها را در یک نوار صوتی بازخوانی می‌کند تا آن را برای دوست قدیمیش، بفرستد...

یک زن طبقه کارگر حاضر است هر کاری که لازم است انجام دهد تا دخترش آینده ای امیدوارکننده از نظر اجتماعی داشته باشد...

مایکل اوهارا، دریانوردی که مجذوب خانم بانیستر شده است، به یک سفر دریایی عجیب و غریب با قایق تفریحی می‌پیوندد و در نهایت در یک نقشه قتل پیچیده غرق می‌شود...

ورونیکا قصد دارد با معشوقش، بوریس، در ساحل رودخانه قرار ملاقات بگذارد، اما او مدت کوتاهی پس از آن به جنگ جهانی دوم فراخوانده شود...

خانواده یک وکیل توسط مردی تحت تعقیب قرار می گیرند که زمانی به او کمک کرده بود که به زندان بیفتد...

در سال 1922، یک شورشی ایرلندی به دوستش اطلاع می‌دهد، سپس احساس می‌کند که در حال نزدیک شدن است...

بر اساس یک پرونده واقعی در سال 1925، دو وکیل بزرگ به نفع و علیه یک معلم علوم تنسی متهم به جرم تدریس تکامل استدلال می کنند...

خانواده مرد مسن‌تری که یک کارخانه آبجوسازی کوچک را اداره می‌کند، پس از اینکه متوجه می‌شوند او در حال ملاقات با معشوقه‌ای پیر از دوران جوانی‌اش است، نگران وضعیت مالی و سلامت او می‌شوند...

همسر یک مدیر مزرعه لاستیک به مردی تیراندازی می‌کند و ادعا می‌کند که این دفاع از خود بوده است، اما نامه‌ای در دست خودش ممکن است این کار او را ثابت کند...

ساشا هفت ساله برای ارضای جاه طلبی والدینش هر روز ویولن تمرین می کند. ساشا که قبلاً در نتیجه کارهای روزمره خود کنار رفته بود، وقتی به طور تصادفی با کارگر سرگئی ملاقات می کند و با او دوست می شود، به سرعت اعتماد به نفس خود را به دست می آورد...