علمی‌و‌تخیلی

سه نفر به نام‌های نیک، نامزدش هیلی و بهترین دوستش جونا عازم سفری در داخل خاک آمریکا می‌شوند تا هیلی را به خانه جدیدش در کالیفرنیا برسانند. در طول اقامت شبانه شان در یک مسافرخانه، با نومَد یک هکر اسرارآمیز برخورد می‌کنند که آن‌ها را وا می‌دارد تا او را از کاری که می‌خواهد انجام دهد، منصرف کنند. آن‌ها که نمی‌توانند از پس این چالش برآیند، به دنبال او به یک خانه ویرانه مرموز در وسط ناکجاآباد می‌روند...

سریال با یک واقعه خورشیدی ناگهانی آغاز می شود، وقتی که خورشید به طور غیر قابل توضیحی شروع به نابود کردن هر چیزی در اطراف خود می کند. تمرکز فیلم حول مسافران و پرسنل خوش شانس پرواز شبانه ای است که از بروسل خارج شده است و در تلاش است تا به سمت غرب، که در تاریکی شب منطقه امن تری است، پرواز کند...

یک فروشنده معتاد بی وقفه توسط عوامل مواد مخدر فدرال تعقیب می شود که تمایل دارند اسراری را که در ذهن خود قفل کرده است مخفی نگه دارند...

مردی شش سال پس از ربودن دخترش، برای کشتن نویسنده یک رمان فانتزی استخدام می شود، اما به نظر می رسد دنیای رمان با واقعیت تلاقی می کند...

"مارک" متوجه یک بیماری نا علاج در خود می شود و تنها یک سال از عمرش باقی مانده است ، اما او قادر به پذیرفتن این موضوع نیست ، لذا تصمیم میگرد تا بدن خود را منجمد کند و …

داستان فیلم از جایی شروع می شود که میشل پس از دعوا با نامزدش سوار بر خودرو خود تصادف می کند. او وقتی که به هوش می آید خود را در یک پناهگاه زیرزمینی می بیند که در آن حبس شده است...

چیزی که به عنوان یک ماجراجویی یک هفته ای با دوستان شروع شد، به سرعت به یک مبارزه وحشتناک برای زنده ماندن در The Stairs تبدیل می شود...

متروپلیس؛ فیلمی صامت در سبک علمی تخیلی درام به کارگردانی فریتز لانگ است. متروپلیس داستان شهری است آینده‌وار در سال ۲۰۲۶ میلادی که در آن انسان‌ها به دو دسته «اندیشنده» و «کارگر» تقسیم شده‌اند و دسته نخست در آسمان‌خراش‌های مجلل بالای زمین و دسته دوم در دالان‌های کارخانه‌ای زیر زمین ساکنند

پارکر ماجراجو به گروهی از شکارچیان غنائم مرد در یک پارک بیابانی دورافتاده می پیوندد. هدف آنها: کشتن دایناسورهای ژنتیکی برای ورزش با استفاده از تفنگ، تیر و نارنجک...

در حدود چند روز پس از کشف ویروس یک بیماری همه‌گیر، میلیون‌ها نفر در لندن آلوده شده‌اند. دولت نیز چاره‌ای جز قرنطینه کشورها و مناطقی که مردم و جمعیت موجود در آن آلوده‌ شده‌اند ندارد...

پرتقال کوکی، فیلمی از استنلی کوبریک و برگرفته از رمانی کوتاه با همین نام از آنتونی برجس است. آلکس جوان ناهنجار و ضد اجتماعی است که رهبری گروهی از جوانان مانند خود را بر عهده دارد او انواع جنایات را مرتکب می شود و در این بین به خاطر یک مورد قتل دستگیر می شود و به زندان (مرکزی برای درمان خلافکاران) فرستاده می شود تا در آنجا روش‌های درمانی جدید روی او آزمایش شود. اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود.

فیلم 2001 ادیسه فضایی عجیب ترین فیلم استنلی کوبریک که در ابتدا با توجه چندانی مواجه نشد و از روی کتاب آرتور سی کلارک نویسنده شهیر داستان های علمی تخیلی ساخته شد توانست یک جایزه اسکار را نصیب خود کند و برای 3 رشته دیگر نامزد شود. از نکات جالب این فیلم اتفاق افتادن تعدادی از پیشگویی های فیلم است. فیلم در دوران ماقبل تاریخ شروع می شود جائیکه با ظهور بلوکه ای عظیم میمونها وحشتزده به اینسو و انسو می روند. سپس به عصر مدرن می رویم جائیکه بلوکه ای دیگر روی ماه کشف شده است که امواجی را مداوما به مشتری می فرستد. دکتر دیوید بومن (کی ر دول آ)، فرانک پولی (گری لاکوود)، سه دانشمند منجمد شده و هال ۹۰۰۰ کامپیوتری که مغز سفینه است به مشتری فرستاده شده اند تا گیرنده امواج را شناسایی کنند. اما این ماموریت با خطر مواجه شده است، هال ۹۰۰۰ باید تصمیم بگیرد که جان خدمه مهم تر است و یا اهداف ماموریت.

یک دانشجوی دانشکده افسری آتش نشانی و دو استاد دانشگاه و یکی از محققین دولت هست که روی پرونده موجودات فضایی که بر اثر برخورد یه شهاب سنگ روی زمین بوجود میایند، کار میکنند...

پسر دوک جنگجویان صحرا را در برابر امپراتور کهکشانی و دشمنان شیطانی پدرش رهبری می کند، هنگامی که آن ها پدرش را به قتل می رسانند...

لس آنجلس، سال 2019. «ریک دکارد» (فورد)، از اعضای سابق یک واحد ویژه ی پلیس (معروف به تیغ روها) که تخصص در از بین بردن روبات های شبه انسان را دارد. با اصرار و اجبار «سروان برایانت» (والش) می پذیرد تا گروهی از روبات ها را بیابد و از بین ببرد. این گروه متشکل از شش روبات است که با ظاهر انسانی، با یک سفینه ی فضایی به زمین آمده اند.

نائوشیکا از دره باد؛ انیمه ای حماسی علمی تخیلی فانتزی ماجراجویی به نویسندگی و کارگردانی هایائو میازاکی است. هزار سال پس از وقوع یک جنگ بسیار عظیم و نابودی بخش عمده‌ای از تمدن بشری، شاهزاده ای به نام نیوشکا تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد تا از وقوع نبردی ویرانگر میان دو کشور و نابودی کامل سیاره زمین جلوگیری کند…

در مرکز کشوری، «منطقه» مرموزی پدیدار می شود که به نظر می رسد نتیجه ی سقوط یک شهاب سنگ یا سفینه های فضایی باشد. «استاکر» (کایدانوفسکی) یکی از افرادی که به عنوان راهنمای آدم های کنجکاو به منطقه راه یافته تصمیم دارد بدون اعتنا به قوانین، در قبال دریافت پول، دو مرد را به آن جا ببرد

یک دانشمند پس از اشتباه، یکی از آزمایش های خود، شروع به تبدیل شدن به یک هیبرید غول پیکر و پرواز می کند...

در سال ۱۹۸۵ مارتی مک فلای جوان ، نزد دکتر امت براون ، یک مخترع دیوانه می رود که می خواهد ماشین زمانی را که ساخته ، آزمایش کند. ماشین زمان به کار می افتد ، ولی براون توسط چند خلافکار کشته می شود و مارتی با ماشین زمان فرار می کند و به سال ۱۹۵۵ می رود و…

در سال 1988، افسر پلیس فیلادلفیا، توماس لوکهارت، سخت به دنبال به دام انداختن یک قاتل زنجیره‌ای است که قتل هایش را همزمان با گام های ماه مرتکب می شود...

بعد از شنیدن صدای فریاد یک پسربچه برای کمک، دو جوان با به خطر انداختن خودشان وارد یک میدان وسیع چمن زار در کنزاس می شوند اما خیلی زود متوجه می شوند که ممکن است اصلا راه خروجی از این مکان وجود نداشته باشد...

فردی به نام "مارتی مک فلای" که از زمان گذشته به حال برگشته است به وسیله یک دکتر به آینده فرستاده می شود تا شاید از اتفاقات تلخ آینده جلوگیری کند

سال 2086، سیاره مریخ به مهاجرنشین زمینیان تبدیل شده است. داگلاس کوایید، کارگر ساختمانی هر شب کابوسی در مورد سفرش به مریخ می بیند...

در سال ۱۹۵۵ «مارتی مک فلای» یک نامه از «دکتر امت براون» دریافت می کند ، و محتویات نامه به مارتی کمک می کند که ماشین زمان را پیدا کند. مارتی با استفاده از ماشین زمان به غرب قدیم می رود و درمی یابد که دکتر امت به دست یک گروه خلافکار افتاده است