ماجراجویی

«تام بیکر» و خانواده اش اینبار در تعطیلاتشان با خانواده «مورتاگ» رقابت می کنند...

او از آفریقا آمد و در کنار ژاپنی ها شجاعانه جنگید. آنها او را سامورایی سیاه می نامیدند و وی را به یک افسانه تبدیل کردند...

داستان در مورد جوجه ای است که در ابتدا با موجودات فضایی برخورد می کند. ولی چون مدرکی برای اثبات حرف یا حقانیت خود ندارد، تحقیر شده و مورد تمسخر قرار می گیرد. ولی در انتهای ماجرا و زمانی که فضایی ها به زمین حمله می کنند، او که منجی زمین شده و همه را نجات می دهد...

«کازانوا» مرد زن بازی است که بعد از آشنایی با یک زن معمولی ونیزی، تلاش می کند به معنای واقعی عشق پی ببرد...

فلیکس 12 ساله با سو‌ استفاده از غیبت مادرش که برای تفریح با یک کشتی عزیمت می کند تا کمی استراحت و آرامش برای خودش داشته باشد، در تلاش است تا سفری ماجرایی برای یافتن پدرش آغاز کند...

داستان راجع به تلاش جامعه بشری برای دستیابی به آرمان‌شهر بواسطه دستکاری ژنوم انسان و حذف ژن خشونت، و در نهایت طرح موجودی بشرگونه جدید بنام Bioriods می‌باشد. زنی جنگجو به نام Deunan Knute برای برقراری دوباره‌ی صلح در جهان انتخاب شده و در این راه او از معشوقه‌ی قبلی خود Briareos کمک میگیرد و حالا انسانها باید برای بقای نسلشان تلاش کنند…

فیلم (Anacondas: The Hunt for the Blood Orchid) گروهی که برای ماموریت علمی برای پیداکردن گلی که آن را ارکیده خونین می نامند به برونئی فرستاده می شوند ولی با ماری روبرو می شوند که

«دیلن» (باریمور)، «ناتالی» (دیاز) و «الکس» (لیو)، یک بار دیگر به دفتر رئیس شان، «چارلی» (صدای جان فورسایت) فراخوانده می شوند و در جریان تازه ترین مأموریت شان قرار می گیرند: پیدا کردن یک جفت انگشتر که حاوی اطلاعاتی طبقه بندی شده هستند...

فیلم جاسوس (I Spy) هنگامیکه پیشرفته‌ترین هواپیمای رادارگریز ایالات متحده آمریکا ربوده می‌شود، یک مامور امنیتی کارآزموده به همراه یک بوکسور جسور و از خود راضی برای یافتن آن وارد عمل می‌شوند و...

«ویلیام تاچر» (لجر)، ملازم یک شوالیه ی قرن چهاردهمی، به طور اتفاقی جایگزین ارباب فقیرش می شود و به جای او در مسابقات نیزه بازی روی اسب شرکت می کند. «تاچر» در مسابقه برنده می شود و تصمیم می گیرد کار جدیدش را ادامه دهد...

این فیلم ماجراهای سام را در یک برنامه آموزش کاملا مخفی برای طبقه جدیدی از سلطنت های دوم که وظیفه نجات جهان را دارند، دنبال می کند...

جمال یک کارگر سطح پایین است که در یک پارک تفریحی کهنه و قدیمی کار می کند اما اتفاق جالبی برای او رخ می دهد او پس از افتادن در یک خندق متوجه می شود که به سالها قبل یعنی سال ۱۳۲۸ میلادی بازگشته است...

«خانم توییدی» یک مرغ داری را می گرداند که اکثر ساکنانش به زندگی کوتاه و یک نواخت شان، یعنی تخم گذاشتن و سرانجام به غذای اصلی روز یکشنبه ی آدم ها تبدیل شدن، تن داده اند. اما «جینجر» به دنبال زندگی بهتری است و مدت هاست به دنبال راهی برای فرار می گردد…

«خانم و آقای لیتل» (دیویس و لوری) تصمیم می گیرند به خاطر پسرشان، «جرج» (لیپنیکی)، بچه ای را به فرزندی قبول کنند. آنان در پرورشگاه به موشی (با صدای فاکس) به نام «استوارت» بر می خورند که می تواند حرف بزند، راست راست راه برود، لباس تنش کند و تقریبا هر کاری که یک بچه ی آدم می کند، انجام دهد....

به تازگی یک دختر ربات بی نام از جانب خالق خود هدیه زندگی گرفته است، در حالی که در جستجوی شگفتی های یک جهان معمولی با یک پسر جهش یافته شگفت انگیز آشنا می شود و آنها دوستی مشترکی دارند که باید بر خانواده های درگیر آنها غلبه کند...

"کروئلا دویل" پس از معالجه به عنوان زنی درستکار از زندان آزاد می شود و بار دیگر به دنبال سگهای سرگردان خود می رود...

داستان درباره ی یک مرد قوی هیکل به نام «کنان» است که در بچگی پدرش را کشته اند و خانه شان را هم نابوده کرده بودند و حالا که او بزرگ شده، قرار است به عنوان نماینده قبیله اش در برابر ظلم و ستم موجودات شیطانی بایستد.

سیستم راهنمای یکی از ایستگاه های فضایی روسی از کار می افتد و احتمال می رود که در عرض چند هفته به کره ی زمین سقوط کند. این سیستم شباهت هایی با یکی ازاسکای لب هایی دارد که سال ها پیش «فرانک کوروین» (ایست وود) طراحی کرده، بنابراین «باب گرسن»، رئیس «ناسا» از «کوروین» می خواهد کمکش کند. «کوروین» نیز به این شرط می پذیرد که اجازه دهند خودش هم راه سه خلبان قدیمی دیگر به فضا بروند تا کار تعمیر را انجام دهند...

اکتبر سال 1991. توفانی مهیب از سمت جزایر برمودا وزیدن می گیرد و در سر راه خود با توده ای از هوای سرد جاری از «گریت لیکس» هم راه می شود که در نتیجه ی آن، امواجی غول آسا به هوا بر می خیزد و سرنشینان یک کشتی ماهی گیری را در میان «توفان تمام عیار» نابود می کند...

در دوران رکود اقتصادی، در مناطق جنوبی، سه زندانی از گروه زندانی های زنجیری میسی سیپی به نام های «یولیسیز اورت مگیل» (کلونی)، «دلمار» (نلسن) ساده و دوست داشتنی، و «پیت» (تورتورو) همیشه عصبانی، به هوای آزادی و بازگشت به خانه های شان، فرار می کند...

سرنوشت دو زن – هر دو مبارزانی با کفایت – در دوران «سلسله ی چینگ» در هم گره می خورد؛ یکی «زی یی» و دیگری «یئو» که سرانجام به یک رویارویی خشنونت بار و شگفت انگیز کشانده می شوند ...

تمساح جوان انسان نما به امید دیدار مجدد با پدر خود و دیدار با گروهی از شخصیت های رنگارنگ که در طول مسیر به شهری بزرگ سفر می کند...

تانگ لانگ به ایتالیا می رود تا به خویشاوندانش در گرداندن رستورانشان کمک کند. اوباش محله که تا بحال از خویشاوندان او باج می گرفتند، با آمدن لانگ در میابند که دیگر نمی توانند مانند سابق به کارشان ادامه دهند و از این رو رئیس‌ آن‌ها برای شکست دادن لانگ یک استاد رزمی آمریکایی را استخدام می کند...

داستان Kingsglaive به موازات Final Fantasy XV اجرا می شود و حول محور شخصیت اصلی XV یعنی پادشاه پدر King Regis و دوست دوران کودکی Lunafreya، بعد از Noctis که در یک سفر جاده ای با دوستانش قرار دارد رخ می دهد. پادشاه جادویی لوسیس اقامتگشاهش کریستال مقدس است، اما امپراتوری شوم نیفلهایم بی دلیل می خواهد جلوی آنها رو بگیرد...