انیمیشن

در دنیای حشرات که در آن عنکبوت‌ها پلیس هستند، کارآگاهی پس از دستگیری دشمن بزرگ خود سوار هواپیمای دریایی به سانفرانسیسکو می‌شود، اما یک قتل در پرواز او را به طرحی می‌کشاند که هم دنیای انسان‌ها و هم دنیای حشرات را تهدید می‌کند.

در یک روز تابستانی یک بمب در توکیو منفجر میشه که تروریست ها دو نوجوان هستند و خود را ” ابوالهول ” مینامند در حال حاضر آنها در حال راه اندازی یک بازی بزرگ اند که شامل کل جمعیت ژاپن میشه

این انیمه روایتگر داستان‌های یکی از قهرمان مبارزات سبک وزن به نام ایپو می‌باشد که برای حفظ قهرمانی خود، ملزم به مبارزه با حریفان سرسخت و حرفه‌ای می‌شود ....

هر قهرمان باید یک شرور داشته باشد - و لوک خوش شانس 4 - برادران دالتون. خوشبختانه، او سریعتر از سایه خود هفت تیر خود را می کشد و یک دوست وفادار در اسب خود دارد.

زمانی که گرگ هفلی همراه با خانواده‌اش در برف گرفتار می‌شود، باید یک تعطیلات زمستانی پر استرس را پشت سر بگذارد. در این میان گرگ نگران است که...

یک مارمولک 74 ساله به نام لئو و دوست لاک پشتش تصمیم می گیرند از کلاس درس فرار کنند و...

گروهی از افراد غریبه گرد هم جمع می شوند تا بزرگترین سریال انیمه ی جهان را بسازند

لوک خوش‌شانس یا همان "مردی که سریع ‌تر از سایه ‌اش هفت‌ تیر میکشد" همراه اسب خود جالی و سگش بوشوگ در غرب وحشی عدالت برقرار میکند ...

پس از متحمل شکست، یوری کاتسوکی، اسکیت های یخی خود را برای همیشه آویزان می کند. اما آیا آشنایی با دو اسکیت باز برتر باعث شور و اشتیاق مجدد در وجود او خواهد شد؟

پس از مرگ انسان ،بهشت و جهنمی وجود ندارد تنها دادگاهی بین زایش مجدد و نابودی مطلق دیده میشود. در این دادگاه، مسئول مربوطه افراد متوفی را یکی پس از دیگری با بازی هایی نظیر بولینگ،دارت و هاکی تست میکند. سرنوشت انسانها آنها را به سوی زایش مجدد یا نابودی مطلق سوق میدهد، و ماهیت واقعی آنها طی یک رژه ی خوفناک از مرگ و خاطره به نمایش گذاشته می شود.

دو دانش آموز متفاوت یکی دانش آموزی موفق اما منزوی و سرد، و دیگری نوجوانی سرکش اما مهربان از طریق علاقه مشترکشان به موسیقی، دوستی ای را شکل می دهند...

برای بچه های بد هیچ زمان سرقتی بهتر از صبح کریسمس نیست؛ ولی وقتی جشن کریسمس ناگهان لغو می شود بچه های بد باید...

هاروهی یه دختر پسر نماست (!) که با بورسیه وارد مدرسه ی ثروتمندان شده که حتی نمی تواند برای خودش یونیفرم آنجا را تهیه کند. یک روز اتفاقی وارد اتاق کلوپ مهمانداری میشود و وقتی سعی میکند آنجا را ترک کند، یک گلدان را می شکند و چون نمی تواند پولش را پرداخت کند به او میگوند که باید آنجا بماند و کارهای اضافی را انجام دهد. این وضعیت ادامه دارد تا اینکه اعضای کلوپ تصمیم می گیرند او را هم عضوی از کلوپ کنند. از آنجایی که هنوز نمیدانند او یک دختر است برایش یونیفرم پسرانه تهیه می کنند و...

این داستان درباره برادران «کیریهارا»ست که بدلیل داشتن قدرت های ماورا طبیعی از کودکی در یک مرکز علمی امن زندانی شده بودند. پس از عبور از موانعی که قدرت هایشان را مختل کرده بود موفق به فرار شدند. این داستان بر روی برادران «کوروکی» نیز تمرکز میکند، برادرانی که در تلاشند برادران «کیریهیرا» را تعقیب کنند.

یک کبوتر جوان به نام بی‌باک با صداپیشگی ایوان مک‌گریگور در آرزوی تبدیل شدن به یک قهرمان بزرگ است. در همین حین او خبردار می‌شود که سرویس رویال کبوترهای خانگی در حال استخدام نیرو است...

دو دانش آموز بی خواب با هم ملاقات می کنند و شروع به گذراندن شب های خود در یک رصدخانه با هم می کنند.

داستان ماجراهای غم انگیز یک فرد استرالیایی و دوستانش که در حال تغییر سبک به یک زندگی مرفه هستند.

وقتی ویلیام یک اسباب بازی مورد علاقه جدید برای کریسمس دریافت می کند، یک دوست پیدا می کند و دنیایی از جادو را باز می کند.

یک سامورایی مأموریت می یابد انتقام مرگ پدرش را در ژاپن فئودالی بگیرد.

در آینده ای فرا آخرالزمانی، انسان ها به همراه ربات های انسان نما در شهر زندگی می کنند. مجموعه ای از قتل های زنجیره ای زندگی کارآگاهی به نام مِیِر را درگیر کرده و...

دانش آموز سال دهم دبیرستان و اسکیت باز حرفه ای، رکی، دانش آموز انتقالی لانگا را به مسابقه ای مخفی و بی قید و شرط درون معدنی متروکه معرفی می کند...

زندگی روزمره آرنولد، دانش آموزی کلاس چهارمی در شهری بی نام شبیه به بروکلین نیویورک که به همراه مادربزرگ و پدربزرگش و همسایه ها و دوست های جورواجورش زندگی می کند...

به یک تنبل نوجوان توانایی تبدیل شدن به اژدهای آمریکایی داده می شود تا از تمام موجودات افسانه ای که مخفیانه در دنیای انسان ها زندگی می کنند دفاع کند.

پدر آکه‌میتسو آکه‌گامی همیشه بهش می گفت “هیچکس نمی تونه تنهایی زندگی کنه”… اما اون مصممه که می تونه اینکارو بکنه. از این گذشته، پدرش مطمئناً از این حرفش نیت های خیلی خوبی نداشت ولی خب آکه‌میتسو نمی خواست مثل اون خل و چل بشه. اما وقتی که با یه زن جوان برخورد می کنه، کلی افکار ناپاک تو ذهنش بالا و پایین میرن. در نهایت تصمیم می گیره اونکاری رو که باید، انجام بده، یعنی یه راهب بودایی بشه و راه های دنیوی رو کنار بزاره. ولی معبدی که تصمیم می گیره خودشو وقفش کنه… پر از زنه؟ اون زن جوان هم اونجا هست؟ توی این شرایط یه پسر باید چیکار کنه؟