درام

نویسنده ای به همراه همسر و فرزندش در هتلی به عنوان سرایدار اقامت می گزیند تا در طول فصل زمستان و در آرامش فضای هتل داستانش را به پایان ببرد. عدم دسترسی به راه های مواصلاتی و شرایط هتل که تحت تاثیر نیروهای شیطانی است و فضای وهم آلود و تنهایی در این مکان باعث میشود خانواده و به خصوص پدر خانواده دچار جنون شوند و ...

این فیلم به زندگی تلخ جوزف مریک پرداخته و زندگی سخت این مرد انگلیسی را به تصویر می کشد. جوزف مریک در انگلستان بدنیا آمد چند سال اول زندگی او مثل دیگر بچه ها سپری شد اما پس از این دوره کوتاه بود که بیماری عجیبی به جانش افتاد، پوستش ضخیم تر و ناصاف شد و برآمدگی هایی بر روی بدنش ایجاد شد، در این زمان خانواده و اطرافیان او را ترد کردند و جوزف به مرد فیل نما معروف شد.

داستان من که زندگی‌نامه جیک لاموتا، مشت‌زن میان وزن آمریکایی است، نوشته‌اند. رابرت دنیرو سفارش ساخت این فیلم را به مارتین اسکورسیزی داد که در آن زمان به دلیل عدم موفقیت فیلم قبلی‌اش نیویورک، نیویورک مأیوس بود. فیلم تصویر زندگی «جیک لا موتا» (رابرت دنیرو) بوکسور معروف امریکایی است. تصویری از به قهرمانی رسیدنش، از دلهره ها و شک هایش و از مغلوب شدنش در مبارزه با غول شهرت…

فیلم کشتی (Das Boot) فرانسه هنگام جنگ جهانی دوم به دست نیروهای ارتش آلمان نازی اشغال شده و نیروی دریائی آلمان نازی یکی از بندرهای فرانسه اشغالی به نام بندر لاروشل را که در باختر فرانسه است پایگاه جنگی خودش کرده است، در سال ۱۹٤۱ یکی از زیردریائی های نیروی دریائی آلمان نازی به فرماندهی کاپیتان کلون (با بازی یورگن پروشنو) از بندر لاروشل برای شرکت در نبرد آتلانتیک رهسپار دریا می شود...

فیلم صورت زخمی به کارگردانی برایان دی پالما با بازی ماندگار آل پاچینو در نقش تونی مونتانا و حضور میشل فایفر توانست در 3 بخش نامزد جایزه گلدن گلاب از جمله برای آل پاچینو شود ولی این فیلم در میان ناباوری در هیچ رشته ای حتی بهترین بازیگر نقش اول برای آل پاچینو نتوانست در اسکار حضور پیدا کند.در سال 1980 در میامی یک از پناهنده های کوبایی که به امریکا فرستاده شده اند مسوولیت یک کارتل مواد مخدر را به دست میگیرد و بلند پروازی خود را آغاز میکند...

آمادئوس فیلمی حماسی درام تاریخی به کارگردانی میلوش فورمن است. این فیلم بر اساس نمایشنامه‌ای به همین نام از پیتر شِیفِر ساخته شده‌است. «آنتونیو سالیری» معتقد است که موسیقی موتزارت آوایی الهی است…

یک دختر خیابانی در یک معامله خشونت آمیز درگیر شده و به طور مفصل، به دنبال راه حل می گردد...

این فیلم که در گونهٔ جنگی-داستانی قرار می‌گیرد، با نام رولت روسی نیز مشهور است. «مایکل»، «استیون» و «نیک»، سه کارگر جوان در یک کارخانه هستند که داوطلب می شوند که به ارتش پیوسته و به جنگ در ویتنام بروند. بعد از تجربه سختی های بسیار در جنگ، آن ها به اسارت گرفته می شوند…

زمان جنگهای ویتنام است. به کاپیتان «ویلارد» دستور داده می شود که به جنگلی در کامبودیا رفته و سرهنگ کورتز خائن را که درون جنگل برای خودش ارتشی تشکیل داده را پیدا کرده و بکشد. زمانیکه او در جنگل فرود می آید کم کم توسط نیروهای مرموزی در جنگل گرفتار شده تا حدی که دچار جنون می شود. همراهان وی هم یکی یکی به قتل می رسند. همینطور که ویلارد به مسیرش ادامه می دهد بیشتر و بیشتر شبیه کسی می شود که برای کشتنش فرستاده شده است…

فیلم مارتین اسکورسیزی با بازی به یاد ماندنی رابرت دنیرو و جودی فاستر که برای بهترین فیلم و برای هر دوی این بازیگر ها توانست نامزد جایزه اسکار شود و همچنان به عنوان با یاد ماندنی ترین فیلم های رابرت دنیرو شناخته می شود. تراویس بیکل شخصیت اصلی این فیلم جوان ۲۶ ساله است که از کم خوابی مزمن رنج می برد. او که برای فرار از بیخوابی شغل تاکسیرانی در شب را انتخاب می کند هر چه بیشتر با جنایت ها در سطح شهر نیویورک آشنا می گردد. در این میانه تراویس با بتسی که یکی از داوطلبان حاضر در دفتر انتخاباتی سناتور چالز پالانتین نامزد انتخابات ریاست جمهوری آشنا می گردد...

وقتی به «هوارد بیل» (فینچ)، مفسر خبری کهنه کار شبکه ی تلویزیونیUBS تذکر می دهند که آمار تماشاگران برنامه اش افت کرده، در برنامه ی خبری زنده اش اعلام می کند که در برنامه ی بعدی مغزش را متلاشی خواهد کرد …

ایرلند، قرن هجدهم. کنتس ثروتمند انگلیسی، «لیدی لیندون» (برنسن)، نظر مرد جوان ایرلندی، «بری» (اونیل) را به خود جلب می کند. پس از مرگ شوهر «لیدی لیندون» این دو ازدواج می کنند و «بری» به طبقه ی اشراف راه می یابد.

در مرکز کشوری، «منطقه» مرموزی پدیدار می شود که به نظر می رسد نتیجه ی سقوط یک شهاب سنگ یا سفینه های فضایی باشد. «استاکر» (کایدانوفسکی) یکی از افرادی که به عنوان راهنمای آدم های کنجکاو به منطقه راه یافته تصمیم دارد بدون اعتنا به قوانین، در قبال دریافت پول، دو مرد را به آن جا ببرد

«رندل پاتریک مک مورفی» (جک نیکلسون) را به جرم تجاوز دستگیر می‌کنند و به حکم دادگاه او را برای بررسی وضعیت روانی اش به بیمارستان روانی ایالتی می‌فرستند. مک مورفی، با مقررات سخت و غیر انسانی تیمارستان که توسط زن سرپرستاری (لوئیز فله چر) اعمال می‌شود مخالفت می‌کند…

مکس به زاغه اش باز می گردد و تبدیل به خواننده گروه راک می شود. در آنجا، خاطرات منتظرند، آخرین اخبار و حقایقی که سالها ساکت بودند: سونیا صدایی است که از مرگ می گوید، رامیرا و کارکاشا با بدبختی محله نایب السلطنه هستند و گواما در جنون فرو می رود. دلایل ترک واضح است، مرگ و وعده های عملی نشده مجدداً...

یک پلیس خلافکار به نام جو پیل هو در تلاش هست تا قبل از اینکه همه چیز دیر شود و کار از کار بگذرد همراه با نوجوانی مرموز یک توطئه‌ی شوم و خطرناک را برملا کند. اما در این بین با مشکلات فراوانی مواجه می‌شود...

برونو پسری هشت ساله است که در خلال جنگ جهانی دوم با پسری یهودی در آنسوی پرچین های اردوگاه نازی ها دوست می شود و اتفاقات غیرمنتظره‌ای پیش می آید...

در پروازی اکتشافی بر فراز اقیانوس هند، ستوان پیت ماوریک میچل و همراهش، ستوان نیک گوس برادشا، چند میگ جنگی دشمن را با مانورهای غیر معمول از میدان به در می برند و برای شرکت در کلاس های مدرسه آموزشی نخبگان نبرد هوایی نیروی دریایی در کالیفرنیا (معروف به تاپ گان) انتخاب می شوند…

یک دانشمند پس از اشتباه، یکی از آزمایش های خود، شروع به تبدیل شدن به یک هیبرید غول پیکر و پرواز می کند...

بیا و بنگر؛ فیلمی جنگی درام به کارگردانی الم کلیموف است. بلاروس، نزدیک مرز لهستان، سال 1943. پسر نوجوانی به نام «فلوریا» (کرافچنکو) تفنگی را از زیر خاک بیرون می آورد تا به پارتیزان هایی که به رهبری «کوساچ»، در جنگل مخفی شده اند، بپیوندد. نیروهای نازی به منطقه یورش می برند و پارتیزان ها عقب می کشند تا خود را برای یک ضد حمله آماده کنند…

فیلم جوخه (Platoon) یک سرباز جوان در ویتنام زمانی که با ترس‌های جنگ و دوگانگی انسان رو به رو می‌شود، درگیر یک بحران اخلاقی می‌شود...

پادشاهی ستمگر که برای گسترش قلمرو خود به جنگ و خونریزی می پرداخت، در اواخر عمر اموال خود را بین پسرانش تقسیم و پسر بزرگتر را به عنوان وارث انتخاب می کند. ولی پسر کوچک از این اتفاق ناراضی است و او را ترک می کند.

دختری به اسم لوسی که در سفر فلورانس، با پسر جوانی به اسم جورج آشنا می شود ولی پس از اقامت کوتاهش در فلورانس به خانه ییلاقی شان در انگلستان، پیش مادر و برادرش، فردی برمی گردد. پس از مدتی، جوانی به نام سیسل، به لوسی پیشنهاد ازدواج می دهد و لوسی هم قبول می‌کند ولی قبل از ازدواجشان، سر و کله جورج پیدا می شود که همین موضوع در تصمیم ازدواج لوسی خلل ایجاد می کند...

فیلم کنار من بمان (Stand by Me) نویسنده ای بعد از مرگ دوستش سفری به دوران کودکی را برای پیدا کردن پسری گمشده آغاز میکند...