درام

بیوگرافی اسطوره ورزشی، محمد علی، از روزهای ابتدایی‌اش تا روزهایی که در رینگ بوکس به سر می برد.

زنی انگلیسی تصمیم گرفته که خودش را از هر لحاظ تکمیل کند، در حالی که در جستجوی عشق است و از طرفی هم تمام خاطراتش در دفتری ثبت می کند.

«آیریس مرداک» ( وینسلت ) و هم دانشکده ای اش «جان بیلی» ( بانویل ) به یک دیگر دل می بازند. سال ها می گذرد و «جان» هم چنان شیفته ی آیریس است که نویسنده ی مشهوری شده. حتی وقتی که آیریس به فراموشی و اختلال مشاعر مبتلا می شود، «جان» مراقبت از او را رها نمی کند...

یک زندان بان سفید پوست نژاد پرست بنام «هنک»، عاشق یک سیاه پوست دورگه بنام «لتیشیا» می شود، زنی که همسر آخرین زندانی ای است که هنک اعدام کرده...

یک گانگستر خطرناک به نام دون لوگان با دزد صندوق باز کن بازنشسته ای به نام گال برای آخرین دزدیشان بایکدیگر همکار می شوند، اما شرایط برای هر دو آنها سخت پیش می رود

سه اعجوبه که هر کدام در زمینه‌ای متفاوت نابغه‌اند، بهمراه مادرشان در یک خانه زندگی می کنند. پدرشان هم که مدت‌ها پیش ترکشان کرده، اکنون بازگشته است تا مسائل را روبه راه کند.

یک خانواده یهودی مدت کوتاهی پس از آغاز جنگ جهانی اول اقدام به مهاجرت از آلمان می کنند.آنها به کنیا می روند تا یک مزرعه را اداره کنند اما همه اعضای خانواده با زندگی جدیدشان کنار نمی آیند ...

:داستان در ایالات متحده و اواسط قرن نوزدهم رخ می‌دهد. «اسپیریت»، کره اسب نری است که در غرب بکر و دست‌نخورده به دنیا آمده؛ مادرش عاشق او است و نزد گلهٔ اسب‌های وحشی که با آنها به این‌سو و آن‌سو می‌دود، بسیار عزیز است. یک شب کاشفانی که به آن منطقه آمده‌اند، او را اسیر می‌کنند و به سواره نظام آمریکا که در حال پاک‌سازی منطقه برای کشیدن خط آهن هستند می‌فروشند و…

سال 1899 است ، و کریستین ، نویسنده جوان انگلیسی ، به پاریس آمده است تا پیروی از انقلاب بوهمیایی را در دست بگیرد و دارایی این شهر را زیر بگیرد و روسپی های آلوده به روسپیان شود. و هيچ جا هيجان هيچ عالم زيبايي زنده تر از مولاين روژ نيست ، کلوپ شبانه که افراد ثروتمند و فقير به طور همسان با سرگرمي رقصندگان روبرو مي شوند ، اما او با شروع روابط عاشقانه مرگبار با کيستي به نوبه خود بد عمل مي کند. مجسمه ستاره باشگاه ، ساتین. اما عاطفه های او نیز از طرف حامی این باشگاه آرزو می شود: دوک. مثلث عشق خطرناک به دنبال تلاش ساتین و مسیحی برای نبرد با همه شانس برای کنار هم ماندن است ، اما نیرویی که حتی عشق نمی تواند آن را تسخیر کند ، عده خود را به ساتین می برد …

یک سگ سورتمه در آلاسکا زندگی می کند و طولی نمی کشد که این سگ در شرایطی قرار می گیرد که باید برای زنده ماندن بجنگد و…

مردي با قطار وارد هلسينکي مي شود. اراذل و اوباش در آن جا به شدت کتکش مي زنند و هر چه دارد مي دزدند. او را به بيمارستان مي برند و در آن جا او را مرده اعلام مي کنند. کمي بعد مرد به خود مي آيد و به راه مي افتد، اما تمامي خاطرات گذشته از ذهن او پاک شده اند .

«فرانک» پسر خانواده «فاولرز» است که به تازگی سال اول دانشگاهش را به پایان رسانده و همراه پدر و مادرش زندگی می کند. فرانک با «ناتالی» رابطه دارد، که مادری جوان است که هنوز کاملا از شوهر سابقش، «ریچارد» جدا نشده. وقتی که ریچارد از رابطه میان همسرش و فرانک با خبر می شود، اتفاقاتی غم انگیز به وقوع می پیوندند که خانواده فاولرز را هم درگیر می کنند…

ایزابل تصمیم می گیرد شکم خود را اجاره کند تا نوزاد سارا و خوآکوین، یک زوج مالک و وسواس یافته در ایده تشکیل خانواده را به دنیا بیاورد...

ریفا، هنرمند 18 ساله مهاجر و با استعداد کلمبیایی، آخرین تابستان خود را در میامی با دوستان، خانواده و دختر جدیدش فرانکی می گذراند قبل از اینکه...

گاسفورد پارک فیلمی در سبک طنز کمدی سیاه معمایی به کارگردانی رابرت آلتمن است. «سر ویلیام مکور دل» (گامبن) فردی ثروتمند است که تعداد زیادی از دوستان، نزدیکان و خویشان خود را برای یک هفته شکار، به ملک اربابی شان دعوت می‌کند…

این فیلم بر اساس رمان پر فروش Nick Hornby’s ساخته شده است و در مورد پسر بچه ای کوچک به نام مارکوس (نیکولاس هولت) است که مادر مطلقه اش دچار روانپریشی است و با مشکلات زیادی در زندگی اش دست و پنجه نرم میکند و مرد جوانی مجرد به نام ویل (هیو گرانت) که در پایداری رابطه زناشویی اش مشکل دارد و تا کنون نتوانسته همسری اختیار کند این دو بصورت تصادفی با هم آشنا شده و شروع به حل مشکلات یکدیگر میکنند اما…

یک تاجر ثروتمند کوبایی به نام “لوئیس آنتونیو وارگاس” تصمیم می گیرد با دادن آگهی در روزنامه یک همسر آمریکایی پیدا کند. دختری به نام “جولیا راسل” برای او عکس هایش را می فرستد و با کشتی به کوبا می آید. اما زنی که از کشتی پیاده میشود جولیا راسل واقعی نیست. او دختری است به نام “بانی کسل” که به دروغ خود را جولیا معرفی میکند …

جیا کارنگی (آنجلینا جولی) اصلیتی فیلادلفیایی دارد و به نیویورک مهاجرت می‌کند تا یک مانکن شود و بلافاصله توجهش به وکیل قدرتمند، ویلهلمینا کوپر (فی داناوی) جلب می‌شود. طرز برخورد و زیبایی جیا به او کمک می‌کند به سرعت رشد کند و صنعت مدل مسلط می‌شود...

«آلیسیا» (واتلینگ) و «لیدیا» (فلورس) به حالت اغما فرو رفته اند؛ یکی بر اثر حادثه ی رانندگی و دیگری در جریان مسابقه ی گاوبازی. در حالی که «بنیگنو» (کامارا) دل باخته ی «آلیسیا» ست و «مارکو» (گراندینتی) دل باخته ی «لیدیا».

«وارن اشميت» (نيکلسن)، در شصت و شش سالگي، پس از سال ها کار بيمه، تازه بازنشسته شده ولي رفته رفته به اين نتيجه مي رسد که دوران بازنشستگي، آن دوران ايده آلي نيست که فکرش را مي کرده است...

در مکزیک، دو پسر نوجوان به همراه زنی جذاب که سنش از آن ها بیشتر است، سفری را در جاده آغاز می کنند، و در این میان چیزهایی در مورد زندگی، دوستی، عشق و یکدیگر یاد می گیرند

داستان بازگشت جانباز جنگ است که در ششمین استقرار رزمی خود قرار دارند، هنگامی که پریچ و کل جوخه رنجر وی در یک حمله بمب دست ساز و بمب گذاری کشته شدند...

«تولا» (واردالوس) زن يوناني / امريکايي سي و چند ساله، در رستوران يوناني پدر و مادرش در شيکاگو کار مي کند و هنوز مجرد است. تا اين که با مرد ظاهرا بي عيب و نقصي به نام «ايان ميلر» (کوربت) آشنا مي شود که معلم مدرسه است. اين دو خيلي زود دل باخته ي يک ديگر مي شوند. اما دو مشکل وجود دارد: «ايان» اولا يوناني نيست و ثانيا گياهخوار است و اين هر دو مورد، خانواده ي «تولا» را به وحشت مي اندازد.

خدمتکاری جوان که در خانه‌ی یک نقاش بنام «یوهانس ورمر» کار می کند، رفته رفته به دستیار او و همینطور مدل یکی از نقاشی هایش تبدیل می شود...