فانتزی

در دهه 1930 مسکو، آثار یک نویسنده برجسته به طور ناگهانی توسط دولت شوروی سانسور شد و نمایش اول نمایشنامه او درباره پونتیوس پیلاتس به دلایل ایدئولوژیک لغو شد.

عده ای از ابرقهرمان های تازه کار و آماتور باید از مردم شهر در مقابل یک جنایتکار خبیث با قدرت های ویژه ای که دارد،‌ محافظت کنند...

یک سارق عاشق دختر خلیفه بغداد می شود.خلیفه دخترش را به کسی می دهد که کمیابترین گنجینه را برایش بیاورد.او وارد سفری جادویی می شود که برای ناشناخته است.از طرفی با خواستگار دیگری،شاهزادی مغول باید مبازه کند...

شانگگوان ژی که به پان یوه پس از قتل زندگی گذشته‌اش بی‌اعتماد است، به بررسی پرونده‌های قدیمی می‌پردازد که بی‌گناهی او را آشکار می‌کند. همانطور که آنها با قبیله های روبرو می شوند، او متوجه می شود که او او را دوست داشته است، اما تله یک مغز متفکر شادی تازه یافته آنها را تهدید می کند.

انبوهی از شیاطین شرور معروف به "اونی" زندگی همه را در اقلیم پادشاهی تهدید می کنند. مردم توسط یک مسافر تنها به نام کیبیتسو میکوتو نجات پیدا می کنند که با "چشم هلو" مرموز این هیولاها را می کشد.

یک سرآشپز رستورانی را اداره می‌کند که هر ۷ روز یک بار به عنوان پورتال بین دنیای ما و سرزمین فانتزی عمل می‌کند، جایی که غذای سبک غربی را برای الف‌ها، شیاطین، اژدها و غیره سرو می‌کند.

لیلی پیرس تلاش می‌کند پدرش را که یک استاد تاریخ است، پیدا کرده و به کمک او، موجودی باستانی و ترسناک که نسل‌هاست خانواده‌اش را تسخیر کرده، نابود کند.

لستات اکنون تبدیل به یک ستاره‌ی موسیقی شده و باعث می‌شود که زیباترین و خطرناک‌ترین خون‌آشام در بین تمام خون‌آشام‌ها از خواب بیدار شود.

هیمورو یک کارمند اداری است که به نژادی از موجودات ماوراء طبیعی با قدرت های عجیب تعلق دارد. هر زمان که تمرکزش عمیق باشد، ناخودآگاه همکاران فقیر خود را در یک تصویر نزدیک از قطب شمال غوطه ور می کند. با این حال، بر خلاف قدرت یخی خود، هیمورو فردی خونگرم و مهربان است. او گل ها و گربه ها را دوست دارد، اما افسوس که نمی تواند خیلی به آنها نزدیک شود.

پسری در تلاش است جامعه‌ای بسازد که در آن بشریت به پتانسیل واقعی آن پی ببرد.

داستان در مورد جوزو فوجیماکی است که از گذشته‌ای تاریک فرار می‌کند و به زور وارد یک مسابقه غیرقانونی می‌شود تا با جنگجویان برتر در مبارزات مرگبار روبرو شود.

آلن، یک جادوگر انسان‌دوست، در اعماق جنگل زندگی می‌کند. او به عنوان «لرد دیو» شناخته می شود و اطرافیانش از او می ترسند.

داستان این سریال در مورد دختری نوجوان به نام ریون بکستر است که به طور دوره‌ای پیش‌بینی‌های کوتاهی از آینده دارد. تلاش‌های او برای به حقیقت پیوستن این پیش‌بینی‌ها منجر به مشکلات و موقعیت‌های خنده‌داری برای او و دوستانش می‌شود.

شاهزاده اسکار که در کودکی نفرین شده تا هرگز وارثی نداشته باشد، به دنبال قدرتمندترین جادوگر، تیناشا می گردد به این امید که او نفرین او را بشکند. برای ملاقات با او، باید از برج مهیبی بالا برود، و هر کسی که به بالای آن برسد آرزویش را برآورده می کند.

مرد جوانی به دنیای بازی های ویدیویی منتقل می شود که تحت سلطه زنان است.

ریوتا ساتو به دنیای دیگری تناسخ یافت، اما بار سنگینی بر او تحمیل شد که سطح او در جهانی دیگر به 1 ثابت می شود. اگرچه او نتوانست سطح خود را بالا ببرد، اما مهارت ایجاد یک آیتم شبیه به تقلب را داشت که نباید از دوشنبه وجود داشته باشد...

یک مرد جوان با توانایی منحصر به فرد شروع به کار برای صاحب یک بار چند صد ساله می کند که مشکلات عاطفی مشتریانش را با وارد شدن به رویاهای آنها حل می کند.

سوسوکه کابورایا، یک کارآگاه فقیر، با سارا، شاهزاده خانمی از دنیایی دیگر با قدرت های جادویی آشنا می شود. آنها شروع به زندگی مشترک می کنند و سارا به سرعت زندگی خود را با ژاپن مدرن تطبیق می دهد.

هنگامی که کشف یک مصنوع باستانی نیروی شیطانی را آزاد می کند، شکارچیان ارواح جدید و قدیمی باید برای محافظت از خانه خود و نجات جهان از عصر یخبندان دوم به نیروهای خود بپیوندند...

یک ارباب تاریک از خواب هزار ساله بیدار می شود، اما جهان را در معرض حمله هیولاها می بیند و بنابراین باید با انسان هایی که زمانی با آنها مبارزه کرده بود متحد شود تا آنها را متوقف کند.

دختری به اسم «سایا» در یک معبد به همراه پدرش زندگی می کنه. مثل همه ی بچه های دبیرستانی به دبیرستان می ره و دوستان جالبی داره. از اون جایی که پدر و دختر هیچ رقمه آشپزی بلد نیستن، به نزدیک ترین کافه نزدیک معبد می رن. به طوری که رئیس کافه، آشپز اونا حساب می شه. «سایا» در ظاهر شبیه به بچه های دیگه س، ولی یه تفاوت بزرگ در اون وجود داره. «سایا» قدرت فرا انسانی داره. با کمک شمشیری که از معبد قرض می گیره، به شکار موجودات عجیب و خطرناکی به نام «فرزندان ارشد» می ره. این موجودات از انسان ها تغذیه می کنن و «سایا» شکارچی این موجودات است … در طول روز، «سایا» یک فرد معمولی است، ولی در شب به موجودی قدرتمند تبدیل می شه…

یک فیلمنامه نویس جوان در حین کار بر روی یک فیلمنامه بیمار می شود و به عنوان یکی از شخصیت های او از خواب بیدار می شود.

یک دکتر فلج به یک جامعه پنهان در تبت سفر می کند و در آنجا از سرنوشت واقعی خود به عنوان جادوگر برتر جهان خود مطلع می شود.