کمدی

پس از اینکه آقای عالی افسانه ای به عنوان رهبر گروه ضربت ابرقهرمانی خود بازنشسته می شود، پسر نه چندان فوق العاده او پروک باید تیمی از افراد بامزه را جمع کند تا گروه را به شکوه سابق بازگرداند.

داستان گروهی از معلمان در یکی از بدترین مدارس دولتی کشور گرد هم آمده اند، فقط به این دلیل که آنها عاشق تدریس هستند...

دو برادر با اختلاف سنی زیاد به نام‌های ریوچی کاشیما و برادر کوچکتر او کوتارو پس از مرگ ناگهانی پدر و مادرشان در سقوط هواپیما یتیم شده‌اند و خانه‌ای ندارند. رئیس آکادمی معتبر Morinomiya که خود پسر و عروسش را در همان سانحه ی هوایی از دست داده است، پیشنهاد می‌کند که پسران را تحت مراقبت خود قرار دهد و به آن‌ها خانه جدید و امکان تحصیل رایگان بدهد.

مورگان زندگی خود را از طریق داستان‌هایی در مورد تربیتش در شهر کوچکی در تنسی، تقریباً 20 سال ازدواج، چالش‌های تربیت سه فرزندش و اولین تجربه‌اش به عنوان مادربزرگ به نمایش می‌گذارد.

داستان به بررسی اخلاقیات افراد در دوران پارانویای می‌پردازد، زیرا برخی نشان‌دهنده امید و اشتیاق هستند در حالی که برخی دیگر نشان‌دهنده افراد حساب شده‌ای هستند.

مدیر برنامه ای 8 بازیگر را برای تست فیلمی معرفی می‌کند اما همه آن‌ها رد شده و او نیز سهم بزرگی را از دست می‌دهد.

داستان این فیلم در مورد فروپاشی فرهنگ ها و ارزش ها می باشد.

در بمبئی یک ویروس کشنده پخش می شود. و قهرمان ما با کمک دوستانش با افرادی که در جریان این رویداد ظالمانه با آنها آشنا شده است سعی می کنند زنده بمانند.

بازرس ویشنو، صبا را به دلیل مستی و ایجاد مزاحمت عمومی دستگیر می کند. صبا سعی می کند با در میان گذاشتن داستان های زندگی اش همه را تحت تاثیر قرار دهد.

یک پسر نوجوان دوست دارد بتواند افکار خود را بیان کند در حالی که دختری از مدرسه اش آرزو دارد که بتواند احساسات خود را پنهان کند. هر دو خواسته برآورده می شود.

ساتیاپرم، پسری از طبقه متوسط ​​در احمدآباد، درگیر عشق یک طرفه با کاتا است که با جدایی او از تاپان کنار می آید. در طول این سفر، آنها زندگی یکدیگر را تحت تاثیر قرار می دهند و...

فیل لودر رویای خود برای داشتن یک خانه را دست نیافتنی می‌بیند. زنی، املاک خود را در ازای تنها یک پنی به او پیشنهاد می‌کند اما...

تصویر زندگی ارسان کونری. یک بازیگر سابق پورنوگرافی در دهه 1980 ترکیه فیلمساز شد.

دینگ رن جیان مردی متاهل و دارای یک فرزند است. او ناگهان شغل خود را از دست می دهد و برای دی ژی وی که یک نابغه جوان فناوری اطلاعات است شروع به کار می کند. وقتی دینگ رن جیان همسرش را از دست می دهد و زندگی اش از هم می پاشد، رابطه او با آن چینگ هوان رشد می کند...

وونگ فی هونگ یک استاد هنرهای رزمی و یک قهرمان افسانه ای در زمان خود است. او پزشکی است که جان های بی شماری را در پو چی لام، یک کلینیک پزشکی در کانتون نجات داده است، اما شرایط دست او را مجبور می کند تا از توانایی های رزمی خود برای دفاع از مردم استفاده کند.

این ویویان کانینگهام دنبال می کند ، که به افرادی که خیلی نزدیک به لبه می آیند ، کمک می کند زیرا او فاجعه کمدی خود را مانند سوزاندن تصادفی کامیون مواد غذایی وگان برادرش با یک واپ تحمل می کند.

کازویا، دانش‌آموزی است که به تازگی به آکادمی سنت مارگریت منتقل شده است. این آکادمی در شهری قرار دارد که داستان‌ها و افسانه‌های ترسناک و وحشت‌آوری را در خود جای داده است. در اینجا، او با دختری به نام ویکتوریا آشنا می‌شود. داستان‌های معمایی و پیچیده‌ای که در این محیط رخ می‌دهد، او را به یک ماجراجویی مهیج می‌کشاند.

این انیمه داستان دختری به نام نانامی موموزونو را روایت می‌کند. نانامی، دختری دبیرستانی است که پدرش به دلیل بدهی‌های فراوان، خانواده‌شان را ترک کرده و نانامی را به سرنگونی و بی‌خانمانی می‌اندازد. در یک روز تصادفی، نانامی با خدای زمین برخورد می‌کند و به طور ناگهانی به خدای معبد تبدیل می‌شود. از آن پس، نانامی با مشکلات جدید و عجیبی روبرو می‌شود.

زوجی کاتولیک-ایرلندی 30 ساله به نام های شون و کلودیا باید با اتفاقات روزمره و همچنین سه فرزندشان، پدر ایرادگیر شون و برادر بی خیالش سروکله بزنند.

آشا حضور نیرویی تاریک را در قلمرو پادشاهی احساس می‌کند، از ستاره‌ها کمک می‌خواهد. در این میان او با یک ستاره آرزوی دردسرساز روبرو می‌شود که..

داستان عاشقانه پر هرج و مرج مرد و دختری که مدام در مکان نامناسب و در زمان نامناسب عاشق یکدیگر می شوند، گویی خدا از فریب دادن آنها لذت می برد و به راحتی به آنها فرصتی برای با هم بودن نمی دهد.

می، می خواهد 18 سالگی خود را در بانکوک جشن بگیرد. او حاضر است برای صرف شام با آقای پارک، بازیگر تایلندی پول زیادی خرج کند...

جو سانگ سوک برای چهارمین بار به عنوان عضوی از مجمع ملی نامزد شد. جو سانگ سوک پس از دیدن مادربزرگش نتوانست دروغی بگوید. اکنون، جو سانگ سوک تلاش می کند...

این مجموعه داستان بدشانسی های یک خانواده در آینده را روایت می کند.