کمدی

فیلم خنگ و خنگتر 2 (Dumb and Dumber To) 20 سال بعد از آخرین ماجراجویی لوید (جیم کری) و هری، این خوش قلب ها هنوز دوستان یکدیگرند و دوباره یک ماجراجویی جدید را به اتفاق یکدیگر آغاز می کنند، آن ها بار دیگر به دنبال دختر هری دل به جاده می زنند و...

دو دوست خوش قلب ، اما به شدت احمق ، به نام‌های «هری» و «لوید» تصمیم دارند یک کیف پر از پول را به صاحبش ، بازگردانند. آن دو در این راه کل کشور را زیر پا می گذارند و گرفتار دردسرهای مختلفی می شوند ، ولی آیا موفق می شوند کیف را به صاحبش برسانند و…

داستان درباره یک دختر نوجوان است که از لاک خود بیرون می آید تا در نبود مادرش به دنبال پدرش بگردد...

پس از ناکامی در یافتن موفقیت در برادوی، به زادگاه کوچک خود بازگشت و با اکراه جذب می شود تا برای یک گروه بزرگ از رقصندگان جوان برای یک رقابت بزرگ آموزش ببیند...

بروس نولان (جیم کری) خبرنگاری تلویزیونی در یکی از آن روزهای پر از بدبیاری اش، به خداوند به خاطر آن که روزگارش را چنین پر مصیبت ساخته، گله می کند. اما در کمال شگفتی خداوند بر او لطفی میکند تا بروس تغییراتی در زندگی اش ایجاد کند…

خداوند بر شخصی سرشناس به نا «ایوان بَکستر» ظاهر می شود و به او فرمان می دهد که برای آمادگی در مقابل سیلی عظیم که در پیش است یک کشتی بزرگ بسازد. اما…

مدتها از زمانی که مامیل به دلیل بد بودن صدایش از پنگوئن های دیگر جدا شد و سفر شگفت انگیزی را شروع کرد می گذرد.حالا مامبل با دختر مورد علاقه اش گلوریا ازدواج کرده و آنها صاحب فرزندی شده اند که او نیز به مانند پدر و مادرش استعدادهای نهفته ایی در خود دارد. اما این زندگی خوش چندان دوام ندارد و …

داستان درباره پنگوئن های امپراطور در قطب جنوب است. مامبل یکی از این پنگوئن هاست که با بقیه فرق دارد. او برعکس بقیه پنگوئن ها نمی تواند آواز بخواند و این باعث می شود که توسط بقیه پنگوئن ها طرد شود.

«هشر» (جزف گوردن لویت) یک مرد تنها و منزوی است. او از همه چیز و همه کس تنفر دارد. به موهای بلند روغنی اش و خالکوبی هایش خوش است. کم غذا می خورد و بیشتر سیگار دود می کند. او در ون خودش زندگی می کند، تا اینکه با پسرچه ای بنام «تی جی» آشنا می شود...

دختری آمریكایی به‌نام «ساندرا پولنسكی»، دانشجوی رشته خبرنگاری‌ به لندن آمده و در پی مصاحبه‌ای با یكی از كارگردانان معروف لندن است. او یك شب در یكی از نمایش‌های شعبده‌ بازی «سید واترمن» آمریكایی شركت می‌‌كند و روح «جو استرامبل»، خبرنگار معروفی كه به‌تازگی مرده را می‌بیند و از راز یك قتل زنجیره‌ای مطلع می‌شود. ساندرا و سید، در جستجوی كشف حقیقت با «پیتر لایمن» مظنون آشنا می‌شوند و ...

یک مامور اف بی آی به اسم مالکوم ترنر که فردی وظیفه شناس ، باهوش ، سرسخت و استاد تغییر قیافه است ماموریت می‌یابد که گروهی از جنایتکاران بی رحم را شناسایی و دستگیر کند . تازه ترین ماموریت ترنر ، تحقیق در مورد یک ماجرای سرقت بانک است . ترنر برای اینکار عازم شهر کوچکی در جنوب امریکا می‌شود . او در آنجا خانه مادربزرگ دختری سیاهپوست به اسم شری را تحت نظر می‌گیرد زیرا نامزد سابق شری همان سارق فراری بانک است . اما مادربزرگ بطور ناگهانی شهر را ترک می‌کند و ترنر نیز که برای به دام انداختن مجرم فراری به وجود مادربزرگ نیاز دارد اجباراً تغییر قیافه داده و خودش را بشکل او در می‌آورد و در همان حال رفته رفته به شری هم علاقمند می‌شود . ...

مالکوم ترنر ( مارتین لارنس ) افسر اف بی آی که سالهای گذشته با به تن کردن لباس مادربزرگ توانسته بود سارقان خطرناکی را دستگیر کند، حالا دیگر تقریبا از آن کار بازنشسته شده و ترجیحا مثل یک مامور اف بی ای معمولی انجام وظیفه می کند. پسر خوانده مالکوم به نام ترنت ( براندون تی جکسون ) در بحرانی ترین شرایط ممکن سنی قرار دارد، او قصد دارد تبدیل به یک ستاره رپ شود و از این طریق شهرت فراوانی بدست آورد؛ اما مالکوم علاقه مند است که ترنر در دانشگاه ادامه تحصیل دهد تا در آینده بتواند فرد مفیدی برای جامعه باشد و ... ...

مالکوم ترنر که کارشناس تغییر چهره در اف.بی.آی است اکنون با شری ازدواج کرده و به یک کار دفتری در اداره اشتغال دارد . آنها در انتظار تولد اولین فرزندشان هستند که در همین زمان یکی از روسای ترنر بقتل می‌رسد و او مجدداً وارد صحنه می‌شود . متهم اول این پرونده تاجری به اسم تام فولر است که صاحب زن و سه فرزند می‌باشد . مالکوم تصمیم می‌گیرد با استفاده از لباس و کلاه گیس مادر بزرگ و در قالب یک پرستار بچه ، وارد خانه فولر شود و ...

یک مزدور عاقل مورد آزمایش قرار می گیرد و جاودانه اما زشت می شود و به دنبال مردی می شود که ظاهرش را خراب کرده است.

مزدور جهش یافته بد دهن، وید ویلسون (معروف به ددپول) تیمی از دیگر سرکشان جهش یافته را گرد هم می آورد تا از پسر جوانی با توانایی های ماوراء طبیعی در برابر کابل سایبورگ وحشیانه و در حال سفر در زمان محافظت کنند.

در طول تعطیلات، ند، به دیدار دوستش و خانواده اش می رود که متوجه می شود با بزرگترین کابوس خود رو به رو شده است، او فردی خوش بین است اما از لحاظ اجتماعی بی دست و پا می باشد، ولی دوست میلیاردرش لایرد رقابتی را ترتیب می دهد که ند را بسیار وحشت زده می کند…

«ران برگندی» یک گوینده ی تلویزیونی بسیار ماهر ، پس از پشت سر گذاشتن مشکلاتی که در قسمت قبل در شهر سن دیگو داشت ، با بازگشتی طوفانی به نیویورک بازمیگردد تا کانال خبری ۲۴ ساعته ی آن را از آن خود کند. اما…

«ران برگندی» یک گوینده ی تلویزیونی بسیار ماهر در دهه ی هفتاد در شهر سن دیگو است و همیشه به عنوان بهترین گزارشگر در شبکه ی تلویزیونی سن دیگو فعالیت کرده است. اما زمانی که یک گزارشگر جدید از راه می رسد ، ماجراهایی پیش می آید که…

فرِد فلارسکی یک نویسنده سیاسی سخت کوش و فردی دردسر ساز محسوب می شود. شارلوت فیلد یک دیپلمات عالی رتبه کشور است که تقریبا در هر چیزی استعداد دارد. شارلوت که اکنون وزیر امور خارجه ایالات متحده است، قبلا پرستار فرد بوده است. هنگامی که این دو بعد از سال ها با هم دیدار می کنند، فرِد با حس شوخ طبعی خود و همچنین خاطراتش از آرمان گرایی شارلوت در دوران جوانی، شارلوت را شیفته خود می کند و...

برایس دیکسون، برای اولین بار در 15 سال گذشته برای دیدار مجدد در دبیرستان به آلاباما بازگشت. وقتی می فهمد فقط یکی از دوستانش است که ازدواج نکرده است...

سریال سقوط آزاد عشق (Crash Landing on You) داستانی عاشقانه ای درباره شخصی است که به دلیل یک حادثه پاراگلایدر مصدوم شده و یک افسر ویژه کره شمالی عاشق او شده و از او محافظت می کند.

داستان مک کوئین را روایت میکند که با همکاری دوستش ماتر و دوسانشان قصد دارند که به مشهورترین ماشین مسابقه تبدیل شوند ولی مشکلاتی بر سر آنها است که کار را برایشان سخت تر میکند …

«لایتینگ مک کوئین» به همراه دوستش «میتر» برای شرکت در مسابقات جهانی پا به آن سوی اقیانوس ها می گذارد. اما زمانی که میتر درگیر ماجراجویی های خودش می شود، مسیر رسیدن به قهرمانی برای مک کوئین ناهموار می شود.

لایتینگ مک‌ کوئین ماشین مسابقه ‌ای خوش‌ عکس همیشه برای پیروز شدن مسابقه می دهد. مک‌ کوئین در راه رسیدن به محل مسابقات قهرمانی جام پیستون در کالیفرنیا برای مسابقه دادن با دو رقیب دیرینه، به طور غیر منتظره خود را در جاده ۶۶ شهر رادیاتور اسپرینگ می‌یابد و با شخصیت‌های این شهر آشنا می شود و می فهمد که زندگی همانند یک سفر است نه خط پایان.