Japanese

کن کازوگی توسط همسرش طرد شده است، زیرا او جذب یک بازی شده است. یک روز، ربات کودک از دست رفته در مقابل او ظاهر می شود.

در کاخ اندرونی، بانوی خاصی زندگی می کند که با وجود موقعیتش به امپراتور خدمت نمی کند. افرادی که او را دیده اند می گویند او شبیه یک پیرزن است، در حالی که دیگران معتقدند او شبیه یک دختر جوان است.

داستان در دنیایی پس از جنگی بزرگ و هولناک رخ می‌دهد. در این دنیا، انسان‌های سایبورگ به نام “اکستندد” وجود دارند که با قطعات رباتیکی تجهیز شده‌اند. مردی به نام جووزو اینویی، که سرش با یک تفنگ غول‌پیکر جایگزین شده است، به عنوان یک کاراگاه خصوصی در خیابان‌های تاریک شهر زندگی می‌کند. او به عنوان “مرد کله تفنگی” شناخته می‌شود و هیچ خاطره‌ای از گذشته‌اش ندارد. داستان انیمه در مورد تلاش‌های جووزو برای برقراری آرامش و مبارزه با تبعات پیشرفت تکنولوژی در دنیای سایبرپانکی است.

در سال 1975، هفت نوجوان در یک مرکز بازپروری گیر افتاده اند و در جهنمی از رنج و تحقیر روزانه منتظر پرتوی از نور هستند. رویارویی آنها با زندگی پس از آزادی مجدد دستمایه اصلی سریال می باشد.

پس از کشتن یک افسر بلندپایه در یک دوئل غیرقانونی، یک سامورایی درجه پایین توسط قبیله انتقام جو به یک دوئل ثابت دعوت می شود.

یک بازرس پلیس در کار یاکوزا دخالت می کند، اما به محض اینکه متوجه می شود پلیس با این گروهها مذاکره می کند..

جادوگر تنها سیلوکا در سرزمین آتلاتان سرگردان است و از اشراف حریص آن منزجر شده است. وقتی او با تئو شوالیه خطاکار ملاقات می کند، فرصتی برای ایجاد صلح می بیند.

دختری با مهارت های خاص توسط پلیس ژاپن به کار گرفته می شود تا از آغاز هرج و مرج توسط گروهی از دانشجویان جلوگیری کند.

در شهری که به بخش‌های مختلف با قوانین خاص خود تقسیم شده است، یک باشگاه برای ایجاد صلح و ثبات در سراسر شهر تشکیل می‌شود.

داستان این انیمه در مورد Aoi Miyamori و دوستان دبیرستانی‌اش است که در باشگاه انیمیشن مدرسه‌شان عضو بودند. آن‌ها قصد دارند رویای مشترک خود را به واقعیت تبدیل کنند: مشغول به کار شدن در صنعت انیمه‌سازی ژاپن و در نهایت ساخت یک انیمه حرفه‌ای که بتوانند به آن افتخار کنند.

الهه ریستا یک قهرمان را احضار می کند تا در دنیای بازی ویدیویی حالت سخت به او کمک کند. قهرمان سیا، از هر نظر استثنایی است، اما فوق العاده محتاط است!

یوری در دوره فعالیتش به عنوان جاسوس چندین نفر را به قتل رساند و پس از آن مهمان خانه ای زیرزمینی را اداره کرد. او پس از آشنایی با کودکی که خانواده اش را از دست داده و کلید یافتن مقدار زیادی پول است...

ساتو یک پسر دبیرستانی است که عاشق بهترین دوستش هیمه است.

دروازه‌ی جدید، یک بازی آنلاین مرگ و زندگی است که ده ها هزار بازیکن دارد. به لطف شین، قویترین بازیکن پیشکسوت، باقی بازیکنان بالاخره میتوانند از بازی آزاد شوند. شین غول مرحله‌ی آخر بازی را کشته و باور دارد که بالاخره میتواند آزاد شود تا اینکه نور پر شدت مرموزی دیدش را میگیرد. وقتی بیدار میشود متوحه میشود که ۵۰۰ سال گذشته به عنوان یک بازیکن افسانه‌ای بی رقیب، بخش جدیدی از زندگیش شروع می شود.

داستان دانش آموزی به نام واتانوکی کیمیهیرو که قدرت دیدن ارواح و انواع مختلف جانوران ماوراءالطبیعی را دارد، قدرت فوق‌العاده آزار دهنده‌ای‌ که او به شدت از آن متنفر است. یک روز در راه خانه، درحالیکه به دست ارواح مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، بشکل غیرقابل وصفی مجبور به ورود به یک انبار می شود. در آنجا، او فردی به نام یوکُو را ملاقات می کند، زنی اسرارآمیز که ادعا می کند که میتواند او ر۱ از شر این قدرت آزار دهنده‌ خلاص کند. اما به چه قیمتی؟

در امپراطوری قدرتمند پارس، آندراگوراس پادشاه شکست ناپذیر و باهیبت در شهر باشکوه و پر زرق و برق اکباتان حکومت میکند، به نظر می‌رسد که ارسلان شاهزاده جوان و کنجکاو سرزمین پارس، علیرغم همه تلاشهایش از کفایت کافی برای ولیعهدی برخوردار نمی باشد.

یک هنرمند مانگا با دستیار جدیدش که معلوم می‌شود موجودی فرازمینی پنهان شده است، عاشقانه‌ای را آغاز می‌کند.

دختری با موهای بور، چشمان آبی و پوست چینی در خط مقدم یک جنگ وحشیانه می جنگد و از صفوف ارتش شاهنشاهی بالا می رود.

کونو توتونو یک دانشجو است. او بسیار باهوش است. اما هیچ دوست یا دوست دختری ندارد. کونو توتونو عاشق صحبت کردن است و اغلب می تواند مشکلات سخت را با صحبت کردن حل کند...

دروازه ای در توکیو امروزی ظاهر می شود که امکان دسترسی به دنیای فانتزی را فراهم می کند. یک جوخه نظامی ژاپنی برای ایجاد روابط بین هر دو جهان تشکیل می شود.

یک دختر جوان کشته می شود و حقیقت تکان دهنده پشت خانواده مظنونان و قربانیان پنهان شده است.

در آینده، ژاپن به یک سرزمین متروکه تبدیل می‌شود که آن را با نام «صحرای بزرگ کانتو» می‌شناسیم. در این سرزمین انسان‌ها به صورت افرادی بی‌خانمان و بدبخت زندگی می‌کنند، اما مردی کوتاه‌قد به نام «سونابوزو» از طریق فضل‌فروشی امرار معاش می‌کند و زندگی خوبی برای خودش به هم زده است، اما به شدت منحرف است و عطش جنسی غیرقابل‌کنترلی در برابر زنان از خود نشان می‌دهد...

در حالی که زندگی اش در خطر است، آیوی به جنگل می گریزد و در آنجا با یک موجود کوچک ضعیف به نام سورا دوست می شود.

داستان این انیمه در سرزمین برفی هوکایدو جریان دارد. یک پسر دبیرستانی به نام تسوباسا به شهر کیتامی در هوکایدو نقل مکان می‌کند و در یک ایستگاه اتوبوس با یک دختری آشنا می‌شود.