داستان زنی که از زندگی پر فراز و نشیباش خسته میشود و شغلی در برج دیدهبانی جنگل قبول میکند، غافل از آنکه زندگیاش توسط پدیدهای بیگانه زیر و رو میشود.
«واقعاً نمیدونم باید به سازندهی این ویدیو تبریک گفت که با تمام امکانات قرن ۲۱ تونسته همچین شاهکاری خلق کنه، یا باید براش دعا کرد که خدا از این وضعیت نجاتش بده، چون ترکیب صدا، محتوا و تلاش برای جذاب بودن مثل اینه که بخوای با دمپایی روی یخ اسکی بری؛ نه نتیجه داره، نه امید، ولی تماشا کردنش اونقدری خندهدار هست که آدم تا آخر تحمل کنه، همونطور که آدم فیلم ترسناک میبینه فقط ببینه کی بالاخره خراب میکنی و یه قرمه سبزی مشتی با نوتلا درست میکنی و زیر هوای بارونی در حالی که داری از شدت نور خورشید کور میشی و تو گرمای داغ داغ هوای سرد مسموم میشی یهو میبنی عمو پورنگ داره لب میگره باهات و درحالی که دارن میکننت تو قبرت از خواب پا میشی.و میبنی داری تو استخر شنا میکنی که یه مرغ داره از جوجه هاش در برابر یه کرم وحشی بی سرپا که موجب شده حکومت اسکندر مقدونی نابود شه و ادم فضایی ها تو انتخابات ۱۴۰۳ بیان بگن نه شرقی نه غربی فقط هیتلر مفنگی پا منقلی میای سر گاز تا یه فصل شتر سواری کنی و از برج خلیفه مردم مصر رو بهشون نوشتن یاد بدی و با بنزت از راه دریا بری به فضا و از ماه به خودت تو اینه نگاه کنی و بگی من کی هستم.