Alex MacNicoll

دکتر الیور ولف یک متخصص مغز و اعصاب عجیب و غریب اما با استعدادی فوق‌العاده است که از یک بیماری نادر رنج می‌برد که به او دیدگاه منحصر به فردی می‌دهد و ماموریت وی برای تغییر نحوه دید جهان به بیماران را تقویت می‌کند. اما پس از اینکه روش‌های غیرمعمول او منجر به اخراجش می‌شود، دکتر ولف به یک بیمارستان جدید منتقل می‌شود، جایی که او یک تیم از کارآموزان جوان و باهوش را رهبری می‌کند تا با برخی از پیچیده‌ترین موارد روانشناختی جهان مقابله کنند...

A.X.L. یک سگ رباتیک فوق سری است که دوستی خاصی با مایلز ایجاد می کند و برای محافظت از همدم جدیدش تلاش می کند.

یک نوجوان پس از اینکه مرگ بهترین دوستش را پیش بینی میکند از سوی یک خبرنگار محلی لقب “فرستاده مرگ” به او داده می‌شود…

در آخرین سال تحصیلی آنها در کالج آیوی لیگ در سال 1999، زندگی گروهی از دوستان و هم تیمی های خدمه برای همیشه تغییر می کند، زمانی که یک دامپزشک ارتش به عنوان مربی تیم ناکارآمد قایقرانی آنها را بر عهده می گیرد...

وقتی پدر و پسری برای گشت مرزی به بیرون می روند، جکسون به طور تصادفی یک پسر مهاجر مکزیکی را می کشد. وقتی پدر جکسون سعی می کند تقصیر را به گردن بگیرد، اما جکسون سوار بر اسب به جنوب فرار می کند...

پس از آنكه كارآگاه سابق و یک روانپزشک، برای دستیابی به عدالت همکاری كردند، موضوعات به خشونت تبدیل می شوند...

امپراتوری مغول به بزرگترین جهانی که تاکنون شناخته شده بود رشد کرده، اکنون این ارتش بسیاری از اروپای شرقی را محاصره کرده است. یک دهکده کوچک برای آزادی در چشم انداز مرزی کوه های کارپات می جنگد...

سریال داستان جوانانی است که همگی به مکانی منتقل می شوند که کپی شهر محل زندگی شان نیو انگلند است ولی اثری از پدر و مادرشان نیست و آن ها باید برای زنده ماندن تلاش کنند

یک کشتی گیر دبیرستانی با یک ولگرد و معشوق روان پریش درگیر می شود. پس از اینکه او راننده اسکورت خانوم می شود زندگی ها به شدت در هم می ریزد و از کنترل همه خارج می شود...

دختری 17 ساله به نام ورونیکا متوجه می شود که باردار شده است، تحولی که تهدید می کند آرزوهایش برای تحصیل در دانشگاه شغل بعدی آن پایان یابد...