Charlie Tahan

یک تخته احضار روح نفرین شده است که نیروهایی تاریک را بیدار کرده و یک زوج جوان را به یک بازی مرگبار تسخیر، فریب و وحشتی ماورایی در نیواورلئان می‌کشاند…

پس از رُخ دادنِ یک اتفاق بین دو دوست صمیمی به نام‌های زَک و جاش، باعث ایجاد تنش و خشونت بین آن دو می‌شود.

زن و شوهری که پسر بیمار خود را در محیطی خلوت نگه می‌دارند، متوجه می‌شوند که زندگی کنترل‌شده‌شان توسط دختر جوانی که به خانه همسایه نقل مکان می‌کند به چالش کشیده می‌شود...

داستان زنی که با مرگ دختر شیرخوارش در حالی که تلاش می کند ازدواج و رابطه اش با پسرخوانده اش را حفظ کند، دست و پنجه نرم می کند...

زنی جوانی به همراه پسر خود پس از طوفان در خانه ای همراه با یک ببر گرسنه گرفتار شده و تلاش می کنند زندگی خود را نجات دهند...

یک فیلم کمدی آموزنده است که بر روی زنی به نام مارتا تمرکز دارد. مارتا وارد یک انجمن بازنشستگی می شود و به همراه سه تن از افراد این انجمن به نام های شریل، الیو و آلیس یک تیم را تشکیل می دهند تا ثابت کنند که هرگز برای دنبال کردن رویاهایت دیر نیست…

بایرد و بچه های نوجوانش شارلوت و جونا خانواده ای معمولی هستند که اهداف معمولی ای نیز در زندگی خود دارند. البته در این وسط یک چیز معمولی به نظر نمی رسد و آن هم شغل مارتی می باشد، او که یک مشاور مالی در شیکاگو می باشد که با دومین کارتل بزرگ مواد مخدر مکزیکی نیز در ارتباط می باشد. وقتی که اوضاع کمی به هم می ریزد او مجبور می شود تا خانواده ی خود را برداشته و از آسمان خراش های شیکاگو به اطراف دریاچه ای در میسوری نقل مکان کند...

چند آدم ربا همسر اردل رابی را می ربایند و از او در خواست یک میلیون دلار پول نقدر می کنند اما یک مشکل کوچک وجود دارد و او این مبلغ را پرداخت نمی کند زیرا نمی خواهد همسرش برگردد...

سالها پس از آن که طاعون بیشتر بشریت را کشت و بقیه را به هیولا تبدیل کرد، تنها بازمانده در شهر نیویورک با شجاعت تلاش می کند...

داستان این انیمیشن درباره‌ی پسربچه‌ای به‌نام ویکتور می‌باشد که بعداز مرگ سگ مورد علاقه‌اش به‌نام اسپارکی طی یک حادثه ، اکنون تصمیم می‌گیرد تا با کمک گرفتن از قدرت علم او را دوباره زنده کند ، ویکتور حالا سعی می‌کند تا ساخته‌اش را پنهان کند ولی اسپارکی فرار می‌کند و در شهر خرابکاری ایجاد می‌کند که…

فیلم یاسمین آبی (Blue Jasmine) بعد از اینکه یاسمین که یک شخص زیبای نیویورکی و پولدار و کمی مشهور است، همه چیز زندگی از جمله ازدواجش با تاجر بسیار ثروتمند را از دست می دهد. به افسردگی شدید دچار میشود و به آپارتمان ساده خواهرش در سانفرانسیسکو می رود تا بتواند زندگی تازه ای را دوباره شروع کند ولی...

برایان پدری با اندوهی عمیق است که خودش را در ناپدید شدن دخترش سرزنش می‌کند. ناامید و با احساس گناه، او مرگ دخترش را نمی‌پذیرد و نمی‌تواند تا این مسئله را پشت سر بگذارد.