Claire Forlani

مردی بنام فارمر، برای انتقام مرگ پسرش و همینطور آزاد کردن همسرش که توسط موجوداتی بنام کروگ ها ربوده شده اش دست به کار می شود...

مت که به تازگی بخاطر پیدا شدن کوکائین در وسایلش، از دانشگاه هاروارد اخراج شده، به لندن می رود تا با خواهرش و شوهر خواهرش استیو زندگی کند...

دو دوست صمیمی که هر دو توسط دوست دخترشان رها شده اند به مرکز خرید محلی پناه می برند.

استعداد هالام برای جاسوسی از مردم، تاریک ترین ترس ها و عجیب ترین خواسته های او را آشکار می کند. او که به دنبال افشای علت واقعی مرگ مادرش است، در عوض خود را در جستجوی عشق پشت بام های شهر می بیند...

میلو هافمن برنامه نویس کامپیوتری است که شغل رویایی اش در یک شرکت بزرگ وقتی متوجه می شود رئیسش راز وحشتناکی دارد، تبدیل به کابوس می شود.

در یک شهر مرزی تگزاس مکزیک، یک مرد و همسرش باید با گذشته شکنجه‌شده خود روبرو شوند تا دختر ربوده شده خود را نجات دهند...

چند زن و شوهر به دلیل برخی مشکلات از همدیگر فاصله میگیرند و داستان رفته رفته جدی تر می شود ...

کارآگاهی هنگ کنگی به نام «ادی چانگ» (چان)، مدال اسرارآمیزی را از پسر بچه ای می گیرد و صاحب قدرت های ابر انسانی می شود. او حالا باید با یکی از بی رحم ترین تبهکاران اروپایی به نام «اسنیکهد» (سندز) که پسر بچه را ربوده و به دنبال مدال است مبارزه کند. سرانجام در ایرلند، «ادی» و «اسنیکهد» رو در روی هم قرار می گیرند...

«ویلیام پریش» (هاپکینز) مردی است بسیار ثروتمند و ذی نفوذ که یک امپراتوری چند رسانه ای جهانی را سرپرستی می کند. او یک شب علایم سکته ی قلبی را در خود احساس می کند و مردی اسرارآمیز و بیگانه به نام «جو بلک» (پیت)، که در اصل ملک الموت است، به دیدار او می آید...

دولت روسیه پلیس های ویژه ای را از آکادمی پلیس استخدام می کند...

دو نوجوان دردمند، به بیماری نادر فیبروز سیستیک مبتلا هستند، آنها به علت بیماری مشترکشان درمی یابند که باید همیشه یک فاصله پنج فوتی را از هم رعایت کنند...

نوجوانی که از غم از دست دادن والدینش با اسبی که از خانواده اش گرفته شده بود غمگین است...

رئیس یک باند جرم و جنایت سعی میکند تا دارایی هایی که متعلق به یک دزد دیگر می باشد را غارت کند...