David Fincher

فیلمسازان درباره چگونگی تأثیر کتاب فرانسوا تروفو به نام «سینما به روایت هیچکاک» در سال 1966 بحث می کنند.

یک قاتل تنها، همیشه در سایه منتظر هدف بعدی خود می‌باشد. اما در این میان پس از یک شکست فاجعه‌ بار همه چیز تغییر کرده و او گرفتار می شود...

بازی فیلمی در ژانر تریلر روانشناسانه و ماجراجویانه به کارگردانی دیوید فینچر است. «نيکلاس وان اورتن» (مایکل داگلاس)، سرمايه دار مقيم سن فرانسيسکو، چهل و هشت ساله شده است. او به عنوان هديه تولد، از طرف برادرش (شان پن) به شرکت مرموز CRS معرفي می شود تا در يک «بازی» شرکت کند. اما خيلي زود مشخص می شود که اين «بازی»، به شدت واقعی است و خطرات بسياری را به هم راه دارد…

جان دوو”(کوین اسپیسی) قاتلی است که تصمیم گرفته است هفت نفر را که نماد هفت گناه کبیره هستند به قتل برساند. هدف او از این کار هشدار دادن به انسانهایی است که غرق در گناه روز خود را به شب می رسانند. مسئول پرونده این قتلها “دیوید میلز” (بردپیت) است، کاراگاه جوانی که تازه به نیویورک منتقل شده است. میلز با همکاری کاراگاه سامرست (مرگان فریمن) که در شرف بازنشستگی است قدم به قدم دوو را تعقیب می کنند اما حوادثی رخ می دهد که شرایط را تغییر می دهد. تغییری اساسی…

:«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.

مگ آلتمن به همراه فرزندش یک خانه جدید در نیویورک می خرد. این خانه دارای یک اتاق امن و غیر قابل نفوذ است. زمانی که سه سارق وارد این خانه می شوند مگ و فرزندش به این اتاق می روند، اما این آغاز ماجراست...

در سان فرانسیسکو، یک نقاش کارتون بنام «رابرت گری‌اسمت» (جیک جینلنهال) به یک کارآگاه آماتور تبدیل شده و غرق در گرفتن رد قاتلی سریالی بنام «زودیاک» میشود…

بنجامین باتن مردیست برعکس دیگران، وقتی که تازه به دنیا آمده ظاهری پیر دارد و هرچه از سنش می گذرد جوان‌تر میشود و همین موضوع عواقب عجیب و غریبی برای او در پی دارد…

مرد به نام نیک با ناپدید شدن همسرش اِمی در سالگرد ازدوجشان، با تحقیقات کارآگاهان مورد مضنون قرار می گیرد و...

بعد از گریختن از سیاره بیگانگان، سفینه ی «الن ریپلی» هم در آن است، در یک معدن سقوط می کند. ریپلی می فهمد که یک موجود بیگانه که بطور مخفیانه وارد سفینه شده، علت سقوط بوده است. این موجود بیگانه شروع به کشتن ساکنان معدن می کند، اما ریپلی نمی داند که دشمن اصلی او چیزی بیشتر از این موجود بیگانه است.

روزنامه نگاری به نام «میکائیل بلومویست» در جست و جویش به دنبال زنی که چهل سال قبل گم شده است، توسط دختری جوان و عجیب به نام «لیزبث» یاری میشود...

در یک شب پاییزی سال 2003 ، یکی از نوابغ کامپیوتر دانشگاه هاروارد بنام مارک زاکربرگ، پشت کامپیوترش می نشیند و شروع می کند به کار کردن روی یک ایده‌ی جدید. طرحی که از اتاق خوابگاهش آغاز شده، بزودی تبدیل به یک شبکه اجتماعی جهانی، و یک انقلاب در ارتباطات می شود. بعد از گذشت شش سال، مارک زاکربرگ با 500 میلیون دوست، جوانترین میلیاردر جهان است.

داستان فیلم در دهه‌ی ۱۹۳۰ هالیوود روی می‌دهد و روزهای زندگی «هرمان جی. منکویتس» فیلمنامه‌نویس برنده‌ی اسکار «شهروند کین» (Citizen Kane) و نزاع‌های درونی و حرفه‌ای او برای به اتمام رساندن فیلمنامه‌ی این اثر کلاسیک به کارگردانی «ارسن ولز» را روایت می‌کند.