Fiona Shaw

کیت که در منطقه ای دورافتاده و زیبا به نام دره ایکو به پرورش و تربیت اسب ها مشغول است، هم زمان با یک تراژدی شخصی دست وپنجه نرم می کند. در این میان، دخترش کلر ناگهان با ظاهری آشفته، لرزان و غرق در خونِ فردی دیگر، مقابل در خانه اش ظاهر می شود...

داستان مادر و دختری که به‌خاطر پیدا کردن درمان یک بیماری عجیب، به سواحل اسپانیا می‌روند و...

دختری جوان متوجه می‌شود توانایی دیدن دوستان خیالی افراد را که به اختصار IF نامیده می‌شوند و توسط بچه‌ها رها شده‌اند را دارد. در این میان متوجه می‌شود...

فیلم داستان نویسنده ای به نام کولت است. در سال 1893 کولت با مردی به نام ویلی که 14 سال از او بزرگتر و ناشر معروفی در پاریس است، آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند اما ویلی تمام نوشته‌های کولت را با نام خود به چاپ می‌رساند...

یک بیوه غمگین متوجه می شود که شوهر به ظاهر ایده آل او زندگی مخفیانه زیادی داشته است.

"الیزابت شورت" بازیگر تازه کاری بود که در هالیوود دهه ی 1940 تقلا می کرد اسم و رسمی به هم بزند اما در نهایت سرنوشت تلخ و غم انگیزش بر هر آن چه در مدت کوتاه زندگی حرفه ای اش بدان دست یافته بود، سایه انداخت...

پس از یک سری اتفاقات، زندگی یک آدمکش باهوش و یک عملیات امنیتی به طور غیرقابلی پیوند می خورد...

پس از مرگ ناگهانی نامزد خود “گری” تلاش می کند با مرگ او کنار بیاید و از طرفی متوجه رازهایی می شود که او مخفی می کرده…

داستان در مورد یک معلم است که با بازگشت شاگرد سابقش از نیویورک به دلیل شکست در کار تویسندگی ، زندگی این معلم دگرگون می شود …

داستان در مورد پسری به نام هری پاتر است که پیش خاله و شوهر خاله‌اش زندگی می کند، زیرا پدر و مادرش سال ها قبل در یک تصادف کشته شده‌اند. هری پاتر که در این ۱۰ سال زندگی پیش خانوادهٔ دورسلی تحقیر را تحمل کرده، با افشای یک راز توسط فردی عجیب، ناگهان خود را جادوگری می یابد که بزرگ‌ترین جادوگر قرن را از بین برده است. امّا این جادوگر که ولدمورت نام دارد هنوز نابود نشده است و کمر به قتل پسری بسته است که زنده ماند.

هری پاتر دومین سال تحصیلی اش را در مدرسه جادوگری هاگوارتز شروع می کند اما یک موجود اسرار آمیز در مدرسه در کمین اوست. صداهای شیطانی از دیوارها بگوش می رسند و حوادث وحشتناکی در هاگوارتز اتفاق می افتد.

هری سومین سال را در مدرسه هاگوارتز سپری می کند و مشکلات جدیدی در انتظار او هستند. قاتل محکوم، سیریوس بلک از زندان جادوگران گریخته است و اکنون به دنبال هری می آید.

هری پاتر در مقطع پنجم دروس هاگوارتز است. وزارت سحر و جادو باور نمی‌کند که لرد ولدمورت بازگشته است و از این جهت هری پاتر و دامبلدور را تحت فشار می گذارد.

ولدمورت قوی تر شده و قدرتش در حال رشد است. در حال حاضر وزارت سحر و جادو و هاگوارتز در کنترل اوست . هری، رون و هرمیون تصمیم گرفته اند کار دامبلدور را به پایان برسانند و بقیه جان پیچ ها را پیدا کنند تا ولدمورت را شکست بدهند. اما برای این سه نفر و بقیهٔ دنیای جادوگری امید کمی باقی مانده است.

فیلم با جمله‌ای از کتاب ایوب نبی شروع می شود: «آنگاه که زمین را بنیان نهادم، کجا بودی… آنگاه که ستارگان صبح باهم سرود خواندند و پسران خدا همگی فریاد شادی سردادند...

یک زن باردار که گرفتار توهمات مرموز است، شک می کند که خانواده دوست پسر مرحومش نقشه ای برای فرزند متولد نشده وی دارند...

هنگامی که خواهر نوجوان انولا هولمز-شرلوک مادر خود را که گمشده است پیدا می کند، توطئه خطرناکی را در مورد یک جوان مرموز آشکار می کند...

فیلم در مورد مرد جوان فاسدی بنام دوریان گری است که به طریقی زیبایی جوانی خود را ابدی کرده است، اما یک نقاشی بخصوص به تدریج راز او را برای همگان فاش می کند...

“کریستی براون” در دوران کودکی به دلیل فلج مغزی به شدت عقب افتاده شده است اما در جوانی نشان میدهد که با وجود جسم علیلش، هوش فوق العاده ای دارد و می تواند به کمک پای چپش که تنها عضوی که در کنترلش است، آثار هنری قابل تحسین و اشعار و رمان های پر فروش خلق کند…

در دهه 1840 میلادی انگلستان، یک دیرین شناس به همراه یک زن جوان به شهری ساحلی فرستاده می‌شود. آن‌ها رابطه عمیقی با یکدیگر برقرار می کنند و برای همیشه زندگی شان تحت تاثیر قرار می گیرد...