Ingmar Bergman

عشق جوان با حماقت و ملال جامعه مقابله می کند...

دو نوازنده ویولن که در یک ارکستر می نوازند عاشق هم می شوند و ازدواج می کنند اما نمی توانند با هم کنار بیایند...

یک دختر کارخانه دار که از مدرسه اصلاح طلبی خارج شده است، و مشتاق فرار از مادر زورگویش است، عاشق ملوانی می شود که نمی تواند گذشته او را ببخشد...

مردی که اخیراً طلاق گرفته است با یک بیوه که از نظر عاطفی ویران شده ملاقات می کند و آنها شروع به یک رابطه عاشقانه می کنند...

داستان شاهزاده تامینو و همراه با ذوق او است که به ماموریتی فرستاده می شوند تا یک شاهزاده خانم زیبا را از چنگال شیطان نجات دهند...

کارین که اخیراً از بیمارستان روانی مرخص شده است، دوباره به خانواده‌ای که از نظر عاطفی از هم جدا شده‌اند در خانه جزیره‌شان ملحق می‌شود، اما از واقعیت دور می‌شود، زیرا شروع می‌کند به این باور که خدا او را ملاقات کرده است...

اوا که با همسرش ویکتور در خانه ی دورافتاده ی یک کشیش در نروژ زندگی می کند و به تازگی پسر چهارساله اش را از دست داده، وقتی میفهمد که مادرش عزادار محبوبش است، او را برای مدتی نزد خود دعوت می کند...

دو خواهر جدا شده به نام های استر و آنا و پسر 10 ساله آنا در آستانه جنگ به کشور اروپای مرکزی می روند. استر به شدت بیمار می شود و هر سه نفر به هتلی در شهر کوچکی به نام تیموکا نقل مکان می کنند...

یک زن خانه دار سوئدی رابطه زناکاری با یک باستان شناس خارجی را آغاز می کند. اما او مردی است که از نظر عاطفی زخمی شده است، یک بازمانده از هولوکاست. در نتیجه، رابطه آنها به طرز دردناکی دشوار خواهد بود...

در قرن چهاردهم در سوئد، یک دختر نوجوان بی گناه و نازپرورده و باكره‏ى قرار است براى روشن كردن شمع به نذر مریم مقدس به كلیسا برود. اما در جنگل، چوپانان او را مورد هتك حرمت قرار مى‏دهند و سپس او را به قتل مى‏رسانند...

زنی بر اثر ابتلا به سرطان در حال مرگ است، دو خواهرش بر بالینش آمده اند و خدمتکار باوفا از او پرستاری می کند. رابطه ها بازبینی می شوند، خاطره ها بر می گردند و خواهران ظاهرآ به هم نزدیک تر می شوند، اما...

یک جفت نوجوان در یک روز تابستانی با هم آشنا می شوند، یک رابطه بی پروا را شروع می کنند و خانواده خود را رها می کنند تا با یکدیگر باشند...

ماریان، حدود سی سال پس از طلاق از یوهان، تصمیم می گیرد تا با همسر سابقش در خانه تابستانی اش ملاقات کند...

در زمان جنگ داخلی، یان و ایوا روزنبرگ، ویولونیست‌های سابق، که ازدواجی طوفانی دارند، مزرعه‌ای را در جزیره‌ای روستایی اداره می‌کنند. علیرغم تمام تلاش های آنها برای فرار از وطن، جنگ به همه جنبه های آنها ضربه می زند...

«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند.

در یکشنبه ای زمستانی، کشیش کلیسایی در یک دهکده برای گروه کوچکی سخنرانی می کند. پس از سخنرانی او به ماهیگیری که از نظر روحی در زندگی دچار اضطراب و وحشت شده است مشاوره می‌دهد اما…

پروفسور بورگ همراه عروسش، ماریانه که در زندگى زناشویى با همسرش مشکل دارد، براى دریافت دکتراى اقتصاد به لوند می‏رود. تمامی فیلم در 24 ساعت روایت می شود...

مهر هفتم، فیلمی سوئدی تاریخی فانتزی به کارگردانی اینگمار برگمان است. یک شوالیه قرون وسطایی که سفری را از سرزمین طاعون‌زده آغاز کرده‌است و در حال انجام یک بازی شطرنج با مظهر مرگ که برای ستاندن جان او آمده‌است، به دنبال جوابی برای سوالاتش در مورد زندگی و مرگ، می گردد…

«الیزابت» بازیگری خوش‌چهره است که به طور ناگهانی تصمیم می‌گیرد سکوت اختیار کرده و حتی یک کلمه هم حرف نزند. او که امیدی به ادامه‌ی زندگی ندارد توسط پرستاری به نام «آلما» مراقبت می‌شود. این پرستار خصوصیت‌های متفاوتی نسبت به «الیزابت» دارد و سعی می‌کند شرایط را تغییر دهد.