Kana Ichinose

تسوکاسا، مربی ای که رویا هایش نابود شده اند، و اینوری، دختری کلاس پنجمی که به تنهایی تمرین اسکیت می کند و با چالش های زیادی روبرو است. این دو با هم متحد می شوند تا به رویای مشترکشان دست یابند: رقابت در سطح جهانی روی یخ.

یک دختر مدرسه ای خجالتی با پسری آرام و موهای زرد لیمویی ملاقات می کند.

دختری که به شکل پسر در آمده باید راز خود را در میان خوابگاه پسرانه پر از خون آشام پنهان کند.

شهر ناگازاکی، این داستان در جهانی اتفاق می افتد که در آن از جادو در زندگی روزمره استفاده می شود. هیتومی فرزند 17 ساله یک خانواده جادوگر است که ...

پس از پایان جنگی بزرگ که با پیروزی بشریت همراه بوده، جهان ناگهان درست در مقابل چشمان پسری به نام کای "بازنویسی" می شود.

یک دختر دلسوز خود را در مدرسه فناوری Asticassia در سیاره عطارد که توسط گروه Beneritt اداره می شود که لباس های موبایل روباتیک ایجاد می کند، ثبت نام می کند.

مرد جوانی به دنیای بازی های ویدیویی منتقل می شود که تحت سلطه زنان است.

"زاگان" زمانی که نامه ای تهدیدآمیز از طرف جادوگری شیطانی به دستش می رسد تمام وقت خود را صرف یادگرفتن جادوگری می کند تا از قلمرو خود در مقابل هر متجاوزی دفاع کند.

یک کارمند جلوی فرار دختری را می گیرد. علی رغم تفاوت در سن و شخصیتشان، پیوندی عمیق بین آنها شکل می گیرد.

یک اِلف و دوستانش در یک جنگ بزرگ یک پادشاه شیطانی را شکست می دهند. جنگ تمام شده و او باید به دنبال راهی جدید برای زندگی باشد.

هیتوری گوتو یک دختر دبیرستانی است که شروع به یادگیری نواختن گیتار می کند زیرا آرزوی حضور در یک گروه را دارد، اما آنقدر خجالتی است که حتی یک دوست پیدا نکرده است.

ماتسوری کازاماکی و سوزو کاناده دوستان دوران کودکی هستند که با توانایی مشترکشان در دیدن آیاکاشی - یوکای در جستجوی نیروی حیاتی برای بلعیدن، به هم پیوند خورده اند. با این حال، در دبیرستان، روابط آنها بدتر می شود. همانطور که احساسات یک طرفه سوزو ...

کویتو کوگانی به عنوان یک میکو یا دوشیزه معبد کار میکنه و به حوس‌های ساکنینش رسیدگی میکنه. یه الف چند صد ساله که اونقدری که عاشق بازی‌های کامپیوتریه از بیرون رفتن هم متننفره. پیشکشی‌هاتون رو برای الف اوتاکو بیارید، نوشیدنی انرژی زا، چیپس، و بازی‌های کامپیوتری از همه چیز بهتره

اکنون که کاگویا و میوکی اولین بوسه خود را انجام دادند، زمان آن فرا رسیده است که واقعاً یکدیگر را درک کنند و احساسات خود را بپذیرند...

50 سال از زمان شروع سفر بشریت به مرزهای جدید گذشته: مریخ. الان دوره ایه که بیشتر فرهنگ توسط هوش مصنوعی ارائه میشه و مردم راضین که غیر فعال باشن. یه دختری هست. به زور زندگیش رو توی متروپلیس شهر آلبا میگذرونه و حین این که پاره وقت کار میکنه سعی داره موزیسین بشه. همیشه حس میکرده یچیزی کمه. اسم کارول ـه. یه دختری هست. توی یه خانواده مرفه توی شهر هرسچل متولد شده و رویاشه که موزیسین بشه، ولی هیچکس اطرافش درکش نمیکنه. اون حس میکنه که تنهاترین آدم دنیاست. اسمش تیوزدی ـه. اونا میخوان آهنگ بسازن. با هم حس میکنن که شانسشو دارن. دو تاشون شاید فقط بتونن یه موج کوچیک بسازن ولی کم کم به یه چیز بزرگتر تبدیل میشه...

در دنیای آینده که در آن بشریت توسط جانوران غول پیکر به خطر افتاده است، یک نیروی ضربتی برای نابود کردن هیولاها و نجات جهان جمع می شود.