Katie Holmes

نا آرامی های سیاسی یک دیکتاتور بریتانیایی-کارائیبی را مجبور می کند که از سرزمین مادری خود گریخته و به عنوان پناهنده به همراه یک دختر نوجوان در حومه ی یکی از شهر های آمریکا پناه بگیرد.

یک دانشجو زیر فشار تمام کردن پایان نامه و پیدا کردن شغلی مناسب قرار دارد، او با پیدا شدن ناگهانی دوست پسر اش روبرو می شود.

این فیلم داستان اتفاقاتی که بعد از یک معامله مواد مخدر روی میدهد را به تصویر می کشد. داستانی که از سه زاویه متفاوت گفته می شود...

از زنی با قدرت ادراک بالا و مافوق الطبیعه برای کمک به پیدا کردن زنی که ناپدید شده است درخواست کمک می شود.

دو دوست صمیمی دوران کودکی، داوسون و جوی، مراحل مختلف نوجوانی را با هم پشت سر می گذارند. دوستی آنها بعداً زمانی که هر دو با افراد مختلف رابطه برقرار می کنند آزمایش می شود...

نویسنده‌ای که از یک بیماری پوستی رنج می‌برد، از تخت بیمارستانش، اعداد موسیقی و توطئه‌های پارانوئیدی را توهم می‌زند...

پلیس جوانی که در یک محلی بزرگ شده است، یک راز قدیمی او و خانواده اش را تهدید به نابودی میکند…

سه کارمند زن بانک فدرال تصمیم به دزدیدن پولهایی میگیرند که در آستانه نابودی هستند و…

دو بیمار که از اختلال دو قطبی رنج می برند در یک بیمارستارن روانی یکدیگر را ملاقات میکنند. رابطه عاشقانه ای میان این دو شکل میگیرد که...

مادری با تمام وجود سعی می کند زندگی بهتری برای دخترش فراهم کند ولی....

داستان دو فرد غریبه که درگیر روابط بدی بوده در ایالت نیویورک به سر می برند...

سالی دختر کوچکی است که برای ادامه زندگی به نزد پدرش الکس فرستاده می شود. الکس که بعد از طلاق از همسرش با دختری به نام کیم معاشرت دارد به دلیل آنکه در حال بازسازی یک بنای تاریخی است نمی تواند توجه چندانی به دخترش نشان دهد. سالی که در حال قدم زدن در عمارت است پی می برد زیرزمینی مخفی در...

دو برادر قصد دارند تا در یک مسابقه اتومبیل‌رانی نسکار یک سرقت غیرممکن را انجام دهند. اما

فیلم جک و جیل 2011 ، داستان زندگی مردی به نام جک سادلستین ( آدام سندلر ) را روایت میکند که در نهایت خوشبختی به همراه همسرش ارین و فرزندانش زندگی میکند. جک در زمینه تبلیغاتی فعالیت دارد و در کارش بسیار موفق است، تنها نگرانی او در زندگی، خواهر دوقلویش جیل است. چراکه جیل فردی بسیار شیطون و احمق است و چیزی جز دردسر برای جک ایجاد نمی کند و

در یک جامعه به ظاهر بی نقص ، بدون جنگ ، درد ، رنج و یا اختلاف، پسر جوانی تصمیم می گیرد که از یک پیرمرد در مورد درد و لذت های واقعی دنیای "واقعی" چیز هایی یاد بگیرد و ...

هنگامی که یک خانواده به عمارتی جدید نقل مکان می کنندبه نام "هلشایر" و پسر کوچک آن ها ( جود ) با یک عروسک به نام برامس که بسیار شبیه به انسان است، دوست می شود. این در حالی است که آن ها از تاریخ تاریک این خانه مطلع نیستند و نمی دانند که قرار است چه اتفاقات وحشتناکی برای آن ها رخ بدهد…

میراندا ولز یک بیوه جوان کارگر است که تلاش می کند سه فرزند خود را به تنهایی بزرگ دهد. اما زندگی به همین راحتی نیست و زندگیشان دست خوش بالا و پایین هایی میشود و با ورود یک شخص به این خانواده همه چیز عوض میشود...

یک استاد دانشگاه انگلیسی سعی دارد مشکلاتش را با همسر خود که قصد ترک کردن او را دارد، حل کند و در عین حال مشغله های بسیار دیگری نیز در زندگی او بوجود آمده است...

دختری خود رای، برای شام شکرگذاری، مادرش را که در آستانه مرگ است، به همراه بقیه خانواده اش به آپارتمان کوچک خود دعوت می کند...

استو در یک روز عادی برای زنگ زدن به یکی از آشناهایش، وارد باجه تلفن می شود. اما زمانی که می خواهد خارج شود مردی به او زنگ زده و به او می گوید که اگر از باجه تلفن خارج شود ، با اسلحه دوربین دار به وی شلیک خواهد کرد...

یک زن از جنگ برمی گردد و با خانواده ای در نیویورک دوست می شود، یک باند سارق که قصد دارند اشیای قیمتی خانواده ها را ببرند، او تنها چیزی است که بین آنها و زندگی آنها قرار دارد...

یک پیانیست مشهور که اواخر دوران کار خود با ترس و وحشت در صحنه کار می کند، با یک منتقد جوان موسیقی آزاد و با روحیه الهام می گیرید و...