Laura Vandervoort

زندگی پل رو به نابودی است و او برای بقای خانواده خود مجبور شده است تا سه آدم ربایی انجام دهد و...

زوجی از شناگرهای ماهر استخدام می شوند تا گنج "کلمبوس" را پیدا کنند.

داستان درباره یه شهر کوچک به اسم مدیاراک نامیده می شوند توی سطح شهر پخش میشوند، که این سنگ ها تاثیرهای عجیبی روی آدمهای داخل شهر میگذارد و قدرت های متفاوتی به آدمها میدهد که اکثرا هم آدمهای شر این قدرتها را بدست میاورند ولی همراه این شهاب باران ها پسر بچه ای هم از فضا به زمین می آید و توسط خانواده ای که بچه دار نمی شدند به طور اتفاقی یافت می شود. این بچه قدرتهای عجیبی دارد و این خانواده تصمیم میگیرند که این بچه را بزرگ کنند و چون نمی خواستند مشکلی برای این بچه به وجود بیاید قدرتهای فوق العاده او را از همه مخفی نگه میدارند...

مردی مبارزه ای در قفس انجام می دهد برای نجات دخترش و اینجاست که حس محبت پدرانه و دوستی با فرزند به او دست می دهد...

هنگامی که سوفی گربه اسکی باز سابق نابینا در یک عمارت منزوی می نشیند، سه دزد به دنبال گاوصندوق پنهان می شوند. تنها دفاع سوفی، سرباز کهنه سرباز ارتش، کلی است. کلی به سوفی کمک می کند تا از خود در برابر مهاجمان دفاع کند و زنده بماند...

این فیلم داستان دو دوست را روایت می کند که هر دو مامور سازمان سیا هستند و به تازگی رابطه ای را آغاز کرده اند اما بزودی متوجه می شوند که هر دوی آنها عاشق یک دختر شده اند و اینجاست که جنگ بین دو دوست صمیمی آغاز می شود و ...

نیکولاس شاو، یک عامل ویژه بازنشسته ایالات متحده را دنبال می کند که به عضوی از یک تیم نخبه "نامرئی" تبدیل می شود که بی سر و صدا بدترین شرورهای جهان را بیرون می کشد...

داستان درباره دختری به نام روز است که بعد از یک تصادف دلخراش صورتش آسیب جدی می بیند و جراحان مجبور می شوند که صورتش را بازسازی می کنند و همین کار باعث می شود تا صورت زیبا تری پیدا کند ولی این کار باعث می شود که...

«کریس پرات» (گوردون – لویت) ستاره ی هاکی دبیرستان، در اثر یک تصادف اتومبیل دچار صدمه مغزی می شود. چهار سال بعد او مشکلاتی با حافظه ی کوتاه مدت خود دارد و با دوستی نابینا (دانیلز) زندگی می کند، در حالی که کاری نیز به عنوان نظافتچی در یک بانک برای خود دست و پا کرده است…

اجساد در اطراف شهر در حال چرخش هستند و هر کدام با یک مرگ و میر منحصر به فرد وحشتناک روبرو شده اند. با ادامه تحقیقات، شواهد به یک مظنون به نام جان کرامر مردی معروف به اره اشاره می کند و...

زنی به نام النا مایکلز که در تورنتو زندگی میکند و تنها گرگینه زن دنیاست. او چندین سال پیش گروهش را ترک می کند اما بنا به درخواست رئیس گروه او دوباره به گروه باز می گردد تا در حل کردن پرونده هایی مربوط به قتل کمکش کند...

بعد از اینکه بیماری گسترش پیدا می کند و به بیشتر مردم منتقل می شود، نظم جامعه بهم می خورد و جان سالم بدر برده ها در کمپ های مختلف برای بقا مبارزه می کنند. در این میان که تعداد خون‌آشام ها در حال افزایش است، دکتر لوتر باید هر چه سریع تر متوجه شود که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، در حالی که فاین روز به روز قدرتمندتر می شود تا در نهایت تبدیل شود به رهبر جامعه زیرزمینی خون‌آشام ها.