Maaya Sakamoto

شکارچی افسانه ای خون آشام ها، «بلید» که نیمه انسان و نیمه خون آشام است، در حال تعقیب «دیکن فراست» است. خون آشامی بسیار قدرتمند و با نفوذ که مادرش را کشته و رهبری سازمان مخفی ای را در جنوب آسیا بر عهده دارد...

یک دزد ماهر به نام Gasback در حال انجام آخرین دزدی زندگی خود می باشد و نقشه دارد که پس از جعل کردن صحنه مرگ خود زندگی جدیدی را با هویتی جدید آغاز کند، اما...

ماجرا از یک روز گرم تابستانی آغاز می شود که کنترل کولر آپارتمان توسط اوزو، دوست عجیب و دردسرساز شخصیت اصلی، خراب می شود. در همین حین، یک دانشجوی زمان سفر از 25 سال آینده به صورت ناگهانی ظاهر می شود و...

پس از یادگیری آموزه های بدعت آمیز در مورد زمین و خورشید، یک کودک اعجوبه در حالی که از تفتیش عقاید فرار می کند، به جستجوی تحقیقات پنهان استاد خود می پردازد.

پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، داستان کویومی آراراگی به پایان رسید. با این حال ماجرای دخترانی که توسط آرارگی نجات یافتند به پایان نرسید. این انیمه یک پیش درآمد یا شاید دنباله ای برای مبارزات آنها در دوران جوانی است.

داستانی اقتباسی از حماسه گیلگمش.

هوتارو هیناسه، دانش آموز سال اول دبیرستان، شاهد جدایی ساکی هاناوی از دوست دخترش است. هوتارو بلاخره موافقت می کند که با ساکی قرار بگذارد اما او هیچ چیز از عشق و عاشقی نمیداند.

از مقر سازمان امنیتی چالدیا در قطب شمال، آخرین مستر انسان‌‌ها، ریتسوکا فوجیمارو، و سرونتش مَش کیریه‌لایت در فضا و زمان به کشور و دوران مختلف سفر کرده‌اند. فقط بخاطر پس گرفتن آینده‌ی دنیا که در «سوزانده‌شدن بشریت» دزدیده شد. یک فاجعه‌ی آخرالزمانی که توسط شاه جادوگران درهنگام تلاش‌هایش برای نابودی نسل انسان‌ها طراحی شد. و حالا، برای تعمیر آخرین تکینگی، این دو سفرشان را به سرزمین بین‌النهرین باستان اغاز میکنند.

در یک جهان موازی، جامی مقدس که پنجاه سال قبل به سرقت رفته، مجددا عامل درگیری انجمن جادوگران و خانواده سرکش "یگدیلمنا" می شود.

یک کارآگاه ثروتمند اما عجیب و غریب و یک پلیس طبقه متوسط ​​برای حل پرونده ها در توکیو تیم می شوند.

دانش آموزی ناشناس در دانشگاه کیوتو، شبی را در کنار خانم آشی که فردی مهربان و از خود گذشته است، سپری می کند‌.

هاروهی یه دختر پسر نماست (!) که با بورسیه وارد مدرسه ی ثروتمندان شده که حتی نمی تواند برای خودش یونیفرم آنجا را تهیه کند. یک روز اتفاقی وارد اتاق کلوپ مهمانداری میشود و وقتی سعی میکند آنجا را ترک کند، یک گلدان را می شکند و چون نمی تواند پولش را پرداخت کند به او میگوند که باید آنجا بماند و کارهای اضافی را انجام دهد. این وضعیت ادامه دارد تا اینکه اعضای کلوپ تصمیم می گیرند او را هم عضوی از کلوپ کنند. از آنجایی که هنوز نمیدانند او یک دختر است برایش یونیفرم پسرانه تهیه می کنند و...

شاهد تشکیل بخش 9 امنیت عمومی افسانه ای باشید. زمانی که یک سازمان مخفی تمام خودروهای شهر را هک می کند، کوساناگی یک تیم مرگبار از عوامل سایبری را استخدام می کند تا...

هنگامی که جوخه شورش در طول فصل تعطیلات شروع به تیراندازی به شهروندان می کند، سرگرد و تیمش باید کاری کند که...

میجر ، یک سایبورگ زن پیشرفته ، مسئول واحد ضد تروریسم است که مستقیماً به دولت گزارش می دهد. بیرون راندن تروریست ها و آزادی گروگان ها را نیز بررسی می کند..

در این پیش درآمد یک سال پس از جنگ جهانی چهارم، موتوکو کوساناگی، سایبورگ و هکر فوق‌العاده از واحد مخفی 501 ارتش، خود را درگیر تحقیق درباره یک بمب‌گذاری ویرانگر می‌بیند.

داستان یک نوجوان شکارچی شیاطین که از قدرت های عرفانی خود برای بررسی رویدادهای ماوراء طبیعی استفاده می کند.

ژوئن 1998: شیکی تجربه ای نزدیک به مرگ داشته است. او که از کما بیدار می شود، چیز بسیار مهمی را برای خود از دست داده است و خلاء بزرگی در روح او ایجاد می کند.

جولای 1998: میکیا فوجینو آسگامی را در یک کوچه پیدا می کند و متوجه می شود که از درد در شکم خود رنج می برد. حال او ...

آگوست 1995: میکیا برای اولین بار با شیکی در یک کیمونوی سفید در یک روز برفی ملاقات کرد. بعداً، در مراسم سال اول دبیرستان، میکیا شیکی را در میان جمعیت می بیند و او را تعقیب می کند و خود را به او معرفی می کند. اما شیکی...

فوریه 1999: موج جدیدی از قتل های وحشیانه چشم شیکی و دایسوکه، پسر عموی میکیا را که در سال 1995 به قتل رسید، جلب کرد.

سپتامبر 1998: موجی از حوادث غیرعادی و خودکشی چندین دختر دبیرستانی غوغا کرد. آنها هیچ یادداشتی برای خودکشی به جا نگذاشتند و ظاهراً دلیلی برای خودکشی نداشتند.

ژانویه 1999: با آزاکا کوکوتو آشنا شوید. او قصد دارد علیرغم حضور زنی خطرناک به نام شیکی ریوگی، میکیا را به عنوان معشوقه خود جلب کند. فقط یک مشکل وجود دارد ...

در دوره Sengoku یک رونین(سامورایی بدون ارباب)به نام Nanashi از پسربچه ای به نام Kotarou و سگش در یک معبد ویرانه محافظت میکند...