در یکی از روزهای بد، سم که میزان فروش محصولاتش پائین بوده ، به او اطلاع می دهند که پدرش فوت کرده و او باید در مراسم خاکسپاری شرکت کند. سم به همین منظور عازم لس آنجلس می شود اما در مراسم خاکسپاری متوجه می شود که یک خواهر بزرگتر ازخود هم دارد که تابحال این موضوع را نمی دانسته…