Michael J. Fox

دو سال از شروع زندگی استوارت در بین خانواده لیتل ها گذشته است. استوارت اکنون به مدرسه می رود و یک خواهر کوچکتر به اسم مارتا نیز دارد و با گربه خانه یعنی اسنوبال نیز روابط خوبی دارد.

استوارت با ماجرا های جدیدی باز گشته است. تعطیلات تابستان فرا رسیده اند و خانواده ی لیتل تعطیلات خود را در کابین زیبایی در حوالی دریاچه ی گارلند سپری می کنند. در همین حین در جنگل های اطراف موجودی پرسه می زند...

نیل الیور، یک هنرمند جوان بسیار گیج، یک سفر را در بزرگراهی انجام می دهد که در هیچ نقشه ای وجود ندارد، به مکان هایی می رود که هرگز نامش را نشنیده است، به دنبال پاسخ و دختر رویایی خود می گردد...

مایک فلاهرتی، معاون شهردار نیویورک، و تیم نیمه هوشیار او باید مدام شهردار را از شرمساری و رسانه ها نجات دهند. بعدها چارلی کرافورد جانشین مایک شد.

یک معلم جدید در یک دبیرستان آشفته در داخل شهر به زودی با رهبر خلافکار یک پانک که اداره مدرسه را اداره می کند، درگیر می شود...

در طول جنگ ویتنام، یک سرباز خود را بیرونی جوخه خود می بیند که آنها به طور غیر ضروری یک روستایی زن را می ربایند...

زمین توسط مریخی ها با سلاح های شکست ناپذیر و حس طنز بی رحمانه مورد حمله قرار می گیرد...

پس از یک تصادف رانندگی غم انگیز که منجر به مرگ همسرش می شود، مردی متوجه می شود که می تواند با مرده ها ارتباط برقرار کند و از این هدیه برای فریب دادن مردم استفاده می کند. با این حال، هنگامی که یک روح شیطانی ظاهر می شود، او ممکن است تنها کسی باشد که می تواند مانع از کشتن آن شود...

یک زبان شناس جوان به نام میلو تاچ به یک گروه کاوشگر بی باک می پیوندد تا قاره گمشده اسرارآمیز آتلانتیس را پیدا کند...

در سال ۱۹۸۵ مارتی مک فلای جوان ، نزد دکتر امت براون ، یک مخترع دیوانه می رود که می خواهد ماشین زمانی را که ساخته ، آزمایش کند. ماشین زمان به کار می افتد ، ولی براون توسط چند خلافکار کشته می شود و مارتی با ماشین زمان فرار می کند و به سال ۱۹۵۵ می رود و…

فردی به نام "مارتی مک فلای" که از زمان گذشته به حال برگشته است به وسیله یک دکتر به آینده فرستاده می شود تا شاید از اتفاقات تلخ آینده جلوگیری کند

در سال ۱۹۵۵ «مارتی مک فلای» یک نامه از «دکتر امت براون» دریافت می کند ، و محتویات نامه به مارتی کمک می کند که ماشین زمان را پیدا کند. مارتی با استفاده از ماشین زمان به غرب قدیم می رود و درمی یابد که دکتر امت به دست یک گروه خلافکار افتاده است

سی جی و سباستین بهترین دوست های یکدیگر هستند که پس از کشته شدن برادر سی جی با ساختن یک ماشین زمان تلاش می کنند جان برادر سی جی را نجات دهند...