Sean Connery

یک استاد سابق به آدام 1،000،000 دلار پیشنهاد می کند تا مقداری پلاسما را از آزمایشگاه یک شرکت فناوری پیشرفته دریافت کند. آدام از پدربزرگ جنایتکارش کمک می خواهد. آیا آنها می توانند پدر صادق آدام را متقاعد کنند که ملحق شود؟

یک مامور بیمه به اسم «جین» ( کاترین زتاجونز ) توسط کارفرمایانش مامور می شود تا وارد تشکیلات یک دزد مشهور جواهرات ( شون کانری ) شود...

یک مارشال فدرال مستقر در یک مستعمره معدن در قمر مشتری در آیو، یک توطئه قاچاق مواد مخدر را کشف می کند. او وقتی متوجه می شود که برای قتل مشخص شده است، از کارگران یا مقامات کمکی نمی گیرد.

یک استاد دانشگاه هاروارد پس از بیست و پنج سال دوباره به دادگاه بازگردانده می شود تا پرونده یک مرد سیاهپوست جوان را که به دلیل قتل وحشتناک یک کودک به مرگ محکوم شده است، بپذیرد...

در سال 1876 در پنسیلوانیا، گروهی از کارگران معدن زغال سنگ مهاجر ایرلندی شروع به انتقام گیری از ظلم محیط کار خود کردند...

رابین، خسته از جنگ‌های صلیبی بازمی‌گردد تا برای آخرین بار خدمتکار ماریان را جذب کند...

عملیات باغ بازار، سپتامبر 1944: متفقین تلاش کردند تا چندین پل مهم استراتژیک در هلند را به امید شکستن خطوط آلمانی تصرف کنند...

دو سرباز سابق بریتانیایی در هند در دهه 1880 تصمیم می‌گیرند خود را به عنوان پادشاه، سرزمینی که از زمان اسکندر مقدونی تاکنون هیچ مرد سفیدپوستی در آن پا نگذاشته است...

یک رئیس بربر باعث یک حادثه بین‌المللی می‌شود که تئودور روزولت را درگیر می‌کند، زمانی که او یک بیوه آمریکایی و فرزندانش را در مراکش دهه 1900 می‌دزدد...

در نوامبر 1984، بهترین کاپیتان زیردریایی اتحاد جماهیر شوروی دستورات را نقض کرد و با یک زیردریایی جدید غیرقابل کشف به سمت ایالات متحده حرکت کرد. سیا و ارتش آمریکا باید سریعاً تعیین کنند آیا او در تلاش است تا فرار کند یا جنگی را آغاز کند...

در دنیای متناوب عصر ویکتوریایی، گروهی از شخصیت‌های مشهور فانتزی، علمی تخیلی و ماجراجویی معاصر در یک ماموریت مخفی با هم متحد می‌شوند...

در لس آنجلس یازده فرد متفکر از طریق امور قلبی کار می کنند...

مامور فدرال، «الیوت نس» یک تیم کوچک تشکیل می دهد تا سردسته خلافکاران شیکاگو، «آل کاپون» را پای میز محاکمه بیاورد...

جوانی که بیماری دزدی دارد در شرکت های مختلف استخدام می شود و دست به سرقت می زند...

در سال 1327 میلادی، یک راهب بنام «ویلیام» در حال تحقیق بر روی چندین مرگ مرموز در یک صومعه ی دور افتاده است…

در قرن 17 میلادی، اسکاتلند. کانر مک لیود پس از آن که از مرگ بر اثر زخم هایی که طی یک جنگ برداشته نجات می یابد، به واسطه مرد مرموزی به نام رامیرس که بیش از 200 سال سن دارد، به جمع فناناپذیران راه پیدا می کند...

«فارستر» (کانري)، نويسنده اي که پس از بردن جايزه ي پوليتسر در چند دهه ي قبل ديگر کتابي ننوشته، و «جمال» (براون)، پسري شانزده ساله که اشتياقي نهفته براي نوشتن دارد، در دنياي خود زندگي مي کنند. «جمال» روزي از سر اتفاق با «فارستر» آشنا مي شود. اين دو، پس از آشنايي اوليه، يک ديگر را به نوشتن تشويق مي کنند و به رغم تفاوت سن و پايگاه طبقاتي شان، با هم رفيق مي شوند.

«ایندیانا جونز» (فورد) پروفسور باستان شناسی است که برای برگرداندن اشیای تاریخی به موزه ها می جنگد. مجموعه داری ثروتمند به نام «والتر» (گلاور) به او می گوید که پدرش «دکتر جونز» (کانری) متخصص قرون وسطی، در میانه ی جست و جو برای یافتن جام مقدس ناپدید شده است و «ایندی» سعی می کند جای او را پیدا کند.

کاراگاه پوآرو در مورد قتل سرمایه داری تحقیق میکند که در قطار و به وسیله خنجری به قتل رسیده است، در حالیکه آن قطار به علت طوفان در کوههای صربستان متوقف شده است…

بلوفلد، رهبر اسپکتر پس از ربودن دو موشک کروز مجهز به کلاهک هسته ای، با تهدید به نابودی جهان و تعیین مهلتی هفت روزه، اقدام به باج خواهی می کند و بار دیگر جیمز باند وارد عمل می شود...

جیمز باند برای بازیابی دو کلاهک هسته ای دزدیده شده توسط S.P.E.C.T.R.E به باهاما می رود...

جیمز باند در حین تحقیق درباره قاچاق یک عظیم الشان طلا نقشه ای را برای آلوده کردن ذخیره طلای فورت ناکس کشف می کند...

جیمز باند برای تحقیق درباره قتل یکی از مموران سازمان جاسوسی به جامائیکا فرستاده می شود. در آنجا دخالت دکتر نو، مرد متنفذ و مامور این منطقه، در این جریان و ارتباط او با سازمان تبهکاری بین‌المللی اسپکتر می شود...

سازمان اسپکتر یک جاسوس را برای قتل جیمز باند استخدام می کند اما باند می کوشد تا با کمک او به ماشین رمزگشایی شوروی دست یابد...