Sôichirô Hoshi

ژوئن 1998: شیکی تجربه ای نزدیک به مرگ داشته است. او که از کما بیدار می شود، چیز بسیار مهمی را برای خود از دست داده است و خلاء بزرگی در روح او ایجاد می کند.

آگوست 1995: میکیا برای اولین بار با شیکی در یک کیمونوی سفید در یک روز برفی ملاقات کرد. بعداً، در مراسم سال اول دبیرستان، میکیا شیکی را در میان جمعیت می بیند و او را تعقیب می کند و خود را به او معرفی می کند. اما شیکی...

دو شخصیت اصلی برای فرار از خواهرشان به سفر می روند و در نهایت سعی می کنند تا آنجا که می توانند با هم وقت بگذرانند.

سال 70 C.E. (عصر کیهانی ) تراژدی "ولنتاین خونین " تبدیل به جنگی بین اتحادیه زمین و ZAFT شد. وضعیت وخیمی بود ، قربانی های زیادی گرفته شد و نهایتا بعد از نبرد دوم در Yakin Due تصمیم به آتش بس گرفته شد اگرچه...

در ادامه‌ي فصل اول، اين سري جديد، پرده از بخشي از راز‌هاي تاريک سري پيشين برمي‌دارد. گروه دوستان کم‌سن‌و‌سال شهر "هيناميزاوا" در تابستان 1983 که گويي پاياني براي آن‌ها ندارد، همچنان برخورد‌هاي وحشتناکي با يکدگير دارند که اغلب به مرگ فجيع يکي از اعضاي گروه ختم مي‌گردد. "فوروده ريکا" با کمک دوست روح‌وارش "هانيو" چالش‌ها را يکي پس از ديگري پشت سر مي‌گذارد و با تمام توان مي‌کوشد تا عاقبتشان به مرگي غم‌انگيز منتهي نشود. با وجودي که انگار پاياني بر اين شرايط عذاب‌آور نيست، "ريکا" ناچار است پيوند ميان دوستان و اعتماد متقابل را زنده کند تا بتوانند به هويت دشمن واقعي در اين ماه ژوئن بي‌انتها پي ببرند...

پس از نقل مکان به شهر آرام "هيناميزاوا"، "مبارا کيچي" روزهاي شادي را در مدرسه و با دوستانش مي‌گذراند. اما اين تنها ظاهر ماجراست. در يک روز سرنوشت‌ساز، خبر قتلي که در "هيناميزاوا" وقوع يافته، به گوش "کيچي" مي‌رسد. از آن روز به بعد، وقايع ترسناکي براي او اتفاق افتاده و مي‌فهمد حتي نزديک‌ترين دوستانش نيز شايد آن چيزي نباشند که ظاهرشان نشان مي‌دهد. انيمه بر اساس بازي رمز و رازگونه‌ي "07th Expansion" و اين بار با روايتي متفاوت، بازگو مي‌شود...