کلمه شاهکار بی مایه ترین کلمه شده به هرچی دلمون بخواد نثاری میکنیم در یک کلمه سریال بیخودیه اول از همه هیچکدوم از بازیگرها منهای اون ستوان پیر به این نقش ها نمیخورن و از پسش بر نمیان دومین و مهمترین ایراد سریال اینه که مدام ترو به یک نقطه اوجی ارجاع میده که هیچوقت نمایش داذه نمیشه مدام موقع عبور از رودخونه و موانع اون دوتا ستوان مدام هشدار میدن که اینکه چیزی نیست مدام این نقطه اوج پررنگ میشه اما هرگز به نماثش در نمیاد چرت تر از همه اون دخترس هنوز عشق بین اون دختره و کابوی رو درک نکردی که کشته میشه یکم با سوگوارایش میخوای ارتباط برقرار کنی بی معنی تر از قبلی عشقش با سرخپوست شروع میشه. فقط جهت قیاس سینمایی رقصنده با گرگ ها کوین کاستنر ببینین که تو همین ژانره تو یه سینمایی چطور این شیمی بین جان دانبار و سرخپوست ها شکل میگیره کمترین بازیگر اون فیلم که در شکه چی اول فیلم و سرجمع پنج دیقه بازی میکنه بازیش بهتر از بازیگرای اصلی این فیلمه هیاهو بر سر هیچ.
این سریال شاهکاره خیلی اکشن طور شاید نباشه اما داستانیه که انگار خودتون توش دارید زندگی میکنید واسه من که اینطور بود و خیلی هم آموزنده پر از دیالوگ های عمیق و آموزنده
بعدش ۱۹۲۳ که درمورد اجداد داتونها و ورودشون به منطقه غرب وحشی هستش/ وایومینگ و مونتانا و...
قشنگ هستن واقعا😍🤩