دانلود سریال Andor

متاسفانه شما تاریخ را عمیق مطالعه نکردید ، فقط ظاهر تاریخ را دیده و خوانده آید ، ریشه جنگ جهانی دوم در جنگ جهانی اول بود ، جایی که با نیرنگ آلمان را وارد جنگ کردند و آلمان را زیر استعمار انگلیس بردند که تا صد سال غرامت به انگلیس بدهد و نوکری انگلیس را بکند ، هیتلر با روحیه ناسیونالیستی با پشتوانه ملت آلمان علیه استعمار و ظلم و ستم انگلیس قیام کرد ، و باید برای رهایی آلمان از ظلم انگلیس کاری می کرد ، آلمان را هیتلر پیشرفته ترین کشور دنیا کرد ، یک مستاجر در آلمان وجود نداشت ، آلمانی ها به ایران هم خیلی خدمت کردند ، در تاریخ هم خدمات آلمان به ایران ثبت شده است ،
هیتلر فساد قوم یهود در عالم را درست تشخیص داد ،
تنها اشتباه هیتلر اشغال لهستان بود چون لهستان اعلام بی طرفی کرده بود و انگلستان هم منتظر همین اشتباه بود تا جنگ جهانی دوم را براه بیاندازد .
ایتالیا و ژاپن در جنگ جهانی اول با انگلستان بودند ولی در پایان جنگ دیدند انگلستان سرشان کلاه گذاشته و چیزی به آنها نداد ، برای همین در جنگ جهانی دوم ژاپن و ایتالیا رفتن توی جبهه آلمان و بر علیه انگلستان شدند ،
تحریک حمله ژاپن به آمریکا هم توسط انگلستان برنامه ریزی شد فقط به خاطر اینکه پای آمریکا را از یک قاره دیگه به جنگ باز کند و
ورق جنگ به نفع انگلیس برگردد و همینطور هم شد ،
تمام شهر های اروپا تخریب شد الا آمریکا چون بنزین هیچ هواپیمایی به قاره آمریکا نمی‌رسید ، یک شهر آمریکا بمباران نشد ، و آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم ابر قدرت دنیا شد و این هم چیزی نبود که انگلستان بخواهد ،
فاتحان جنگ جهانی دوم انگلیس ، آمریکا و شوروی دنیا را در همین تهران بین خودشان تقسیم کردند ،
استالین تبریز را خالی نمی کرد می گفت مال منه ، آمریکا بیرونش کرد ،
بعد ها جنگ سرد شد ، و زیاده خواهی کردند کم کم آمریکا انگلیس و شوروی را هم نابود کرد ،
و الان هم خودش داره خودش رو نابود می‌کنه ، و قدرت های جدیدی مانند چین و هند دارند رشد می کنند ،
تاریخ را فاتحان جنگ ها می نویسند ، آنها هر طور دوست دارند آلمان را زشت و بد به تصویر می کشند ،
در جنگ جهانی دوم آلمان ها به زنان فرانسوی تجاوز نکردند .
ولی ببینید آمریکا و انگلیس چه بر سر زنان آلمان آوردند .

بله، اشاره‌های استاروارز به رژیم‌های فاشیستی به شدت واضح هستند. دلیلش هم خطر این رژیم‌ها برای مردم، آزادی و تمام دستاوردهاییه که دموکراسی غربی تا به حال داشته (از جمله حق داشتن ارتباط اینترنتی، حق داشتن تجهیزات ارتباطی مثل موبایل، حق انتخاب نوع تفریح و حق داشتن هویت مستعار در اینترنت که توی الاغ با طیب خاطر از همشون داری استفاده می‌کنی). فکر نکنم تو سال ۱۴۰۱ برای ایرانی‌ها نیازی باشه توضیح بدم یک رژیم دیکتاتور چقدر راحت می‌تونه همه‌ی این‌ها رو ازتون بگیره.

دلیل این که در کنار تمام رژیم‌های دیکتاتوری و جنایتکار باید همش نازی‌ها و فاشیست‌ها هدف قرار بگیرند، اینه که این سرطان در هر جایی ممکنه به وجود بیاد و همیشه واکنش عوام تحصیلکرده، اوباش جوگیر و عقب‌مونده‌هاییه که با تبلیغات امثال هیتلر، احمدی‌نژاد یا هر خر دیگه‌ای دسته‌ای شروع به حرکت می‌کنند باهاشون هراهی می‌کنند. برای همین بود که روی ترامپ اینقدر همه حساس شده بودند و حتی جمهوری‌خواه‌ها پشتش رو خالی کردند. ویژگی تمام این‌ها واکنش طبقاتی به نوسازی و پسرفت جامعه است که دلشون همچنان اون نظام قدیمی اجتماعی خودشون رو می‌خوان، حالا اعم از پیروزی اسلام، ارزش‌های مسیحی، آریایی، شرافت خون عرب (مثل حزب بعث) یا هر چیز دیگه‌ای. و در واقع من از کلا سری Rogue One و کاسیان اندور دقیقا به همین دلیل خوشم میاد. آدم‌های عادی‌ای که جدای نیستند، ولی از این همه افسر اطلاعاتی نمی‌ترسند و با امپراتوری و ولایت ظلم می‌جنگند ( و در واقع چاره‌ای هم ندارند)

حالا شاید خیلی‌هاتون ندونید که فاشیست چیه، فرقش با نازی چیه و یا چرا با کمونیست و اینها فرق دارند (جواب کوتاه: فرقی ندارند)

فاشیست‌هایی که در ایتالیا و آلمان پیداشون شد، نمود تمام چیزهای حال بهم زنی هستند که همین الان در ج.ا داریم می‌بینیم. دروغ، ظلم، توهم، خفقان و جنایت. معنی فاشیسم محویت یافتن همه‌چیز حول یک رهبر پدرگونه (هیتلر، صدام حسین، خمینی)، یک ایدئولوژی مسخره، توهمی و نامشخصه که بسته به بیانات رهبری همیشه در حال تغییر و تحوله. در کنار اون حزب واحدی هم هست که همیشه در حال تصفیه کردن خودش از افراد کمتر تندرو و عاقل‌تره - و در نتیجه فضای کافی برای پیدا شدن و فعالیت افرادی مثل خلخالی، بریا و یا منگله رو فراهم می‌کنه-.
در کنار همین قضیه هم باید به فشارهای عجیب و غریب دولتی روی اقتصاد و شکل گرفتن مافیاهای دولتی خطرناک (مثل جناح گوبلز در رایش سوم، بنیاد مستضعفان در ج.ا. و صد تا کوفت و زهر مار دیگه است. (میبینید که خیلی شبیه رژیم کمونیستیه. منتهی مردم فقط سر یکیشون قاطی می‌کنند)

حکومت‌های فاشیستی، حکومت‌هایی پلیسی با اختناق وحشتناک هستند که در صورت پیدا شدن هر ردی از عدم وفاداری و ولایتمداری، سریعا به داخل گونی منتقل می‌شید و حقوق اساسی که هیچی، حقوق انسانی خاصی هم براتون در نظر گرفته نمیشه. (دقیقا به همون دلیلی‌ که من به خاطر نوشتن این کامنت ممکنه برام کلی مشکل پیش بیاد) سیستم‌های قضایی به وظایف خودشون عمل نمی‌کنند (که فکر کنم همه‌ی ایرانی‌هایی که یک سر به دادگستری زده باشند کلا می‌دونند چی دارم میگم) و حتی افرادی که سرشون اصطلاخا به کار خودشون هست هم ممکنه لای چرخ‌دنده‌های این سیستم‌ها له بشند. در واقع، دقیق چیزی که ایرانی‌ها در دهه ۶۰ به شدت باهاش رو به رو بودند.

بین تمام رژیم‌های فاشیستی، نازی‌های آلمان دیگه نوبر قضیه بودند. این که چرا باید این چنین نظمی باید در آلمان ایجاد بشه، خودش قصه‌ی دیگه‌ایه. (پانویس ۱) حکومت نازی‌ها در آلمان، مثل پان‌عرب‌ها (حزب بعث)، پان‌ترک‌ها، پان‌کردها و بقیه‌ی پان‌های کوفتی به لزوم وحدت تمام تژادهای آلمانی باور داشتند (که میشه کشورهای اتریش، قسمت‌هایی از فرانسه، قسمت‌هایی از فلاندرز، قسمت‌هایی از بوهمیا -چکسلاواکی- و چند محدوده دیگه) نژادهای دیگه‌ای که هم که در اون مناطق بودند، مثل اسلاوها (میشه صرب‌ها، کروات‌ها، لهستانی‌ها، روس‌ها، اوکراینی‌ها و...) ناگریز محکوم به مرگ بودند. (دیدگاهی مثل نگاه صدام حسین به ایرانی‌ها) واضحه که چنین سیاست‌ها (که با اقدامات نظامی واقعی همراه بود نه نظریات توطئه آخوندی تخمی-تخیلی) نمی‌تونه تحمل بشه.

البته اون زمان در انگلستان و آمریکا هم کسانی بودند که از این نگاه بدشون نمی‌یومد (خیلی از شخصیت‌های سریال پیکی بلایندرز در دو سیزن آخر کم و بیش واقعی هستند) ولی بعدتر تاریخ نشون داد کشوری که برای مردم خودش و حقوق بشر تهدید بزرگی باشه (مثل عراق یا سوریه بعثی ، شوروی، کره شمالی، روسیه یا چین و یا ایران کنونی) دیر یا زود مبدل به یک مشکل بزرگ بین‌المللی میشه.
__________________________________________________________________________
*
اگه یکمی سرچ بلد باشید، با یکمی مطالعه می‌تونید توی تاریخ اروپا، به اسم‌هایی مثل خاندان هاپسبورگ، نظریات سیاست بین‌الملل مترنیخ و پیمان وستفالی یا کنگره وین برخورد کنید. اگه بخوام بهتون خلاصه بگم چنگ‌های مذهبی اروپا و انقلاب کبیر (که کلا یک انقلاب اتئیستی بود) باعث پاره شدن اروپا به دو قسمت شد. این دو پارگی بعد از انقلابلات ۱۸۴۸ بیشتر تشدید شد که در نتیجه‌اش، اروپای به دو قسمت آزاد (فرانسه-بریتانیا) و استبدادی (روسیه تزاری، امپراتوی پروس -آلمان بعد از بیسمارک- و بقیه اعقاب امپراطوری مقدس روم) تقسیم شد. هنوز که هنوزه خانواده‌های اشرافی (بهشون میگم آریستوکرات) در آلمان ثروت و قدرتشون رو حفظ کردند. با این حال بعد جنگ جهانی حسابی توسط آمریکا گوشمالی شدند و مثل قدیم رویای سلطنت ندارند.

در واقع این ریشه‌ها هستند که دائما در دنیای ما دیکتاتوری رو تولید می‌کنند. صحبت از شبکه‌های مخفی نمی‌کنم، منظورم نظمیه که مردم توی این کشورها کاملا قبولش کردند و همیشه به دنبال یک فرد شایسته و برتر می‌گردند که دایت و رهبری‌شون کنه. همین الان چند نفر توی ایران طرفدار شاه هستتند؟ همین نظمه که دائما داره دیکتاتوری ‌ها رو تولید می‌کنه. هر کسی تو جایی یکم قدرت دستش می‌رسه خودش رو یک شاه کوچولو می‌بینه که باید نظم و قانون رو از نظر خودش زورچپون کنه (توی همین سریال اون پسره که توی شرکت امنیتی خصوصی بود نمونه‌شه). امریکایی‌ها یا فرانسوی‌ها هیچوقت با چنین مشکلاتی رو به رو نمی‌شند، چون اصولا ایده‌ی شاه داشتن براشون مسخره است. کیس بریتانیا یک مورد خاصه (خلع حکومت از سلطنت، بدون اقدامات شدید مثل گردن زدن شاه) و اینجا دیگه نمی‌شه اون رو هم باز کرد.

**
کامنت یکمی بهم ریخته است چون چند باز ادیتیش کردم و یک سری چیزها رو هم پاک کردم. لب مطلب رو بگیرید

***