داستان یک مادر بهنام یانگ سون که تمام زندگیاش را وقف فرزندش کرده و پسرش یعنی دادستان کانگ هو در اثر یک تصادف فراموشی گرفته و حالا تبدیل به یک بچه شده است...
از نظر داستان و فیلم نامه باید گفت بسیار با مفهوم و در عین حال در بعضی قسمت ها شوکه کننده بود، که سریال را جذاب می ساخت. در اضافه بازی بازیگر ها بسیار خوب و واقع گرایانه بود. اما مهم ترین قسمتی که می خواهم به آن اشاره کنم، تصمیماتی بود که شخصیت ها می گرفتند و دو راهی هایی که در راه آن ها وجود داشت. آن ها بسیار دل نشین و تلخ بودند زیرا چیزی فراتر از ناتوانی انسان ها را نشان نمی دادند. در مجموع با این حال که سریال مشکلاتی دارد، می توان اعتراف کرد که مخاطب را لحظه به لحظه با خود همراه می سازد و ما را با همه نوع عشقی مواجه می کند، برای مثال عشق مادرانه، عشق معشوق، عشق فرزند به مادر و ..... .