"نیل رندل" که در شیکاگو مدیر یه شرکت تبلیغاتی است و مرد خانواده زندگی کاملی دارد. او انتظار ترفیع در کارش را می کشد و همچنین همسر و دختر زیبایی دارد. همه چیز به خوبی پیش می رود تا وقتی که "سوفی" دختر "نیل" ربوده می شود...
اولش میگی این دیگه چه مزخرفیه بعد که میرسی به وسطای فیلم میگی عجب نیم ساعت آخر پشمات میریزه ده دقیقه آخر هم که نگم برات یعنی پیچش در پیچش داستانی فقط از پایانش یکم خوشم نیومد