مرد عنکبوتی به همراه گون استیسی (زن عنکبوتی) تیمی جدید تشکیل داده تا با یک شرور قدرتمند روبرو شوند. آنها همراه با هم برای ماجراجویی به نقاط مختلف جهان سفر کرده و…
بد نبود اما خط داستانی رو خیلی بهتر میتونستن بهتر بسازن و موسیقی فیلمهم یک سری از بخش ها خیلی بد بود.
پاسخ
۰
۰
۰
امتیاز ۵ از ۱۰
۸ روز پیش
Pedro pascal
قسمت یکش خیلی بهتر بود ولی این قسمت افتضاح که بود هیچی، قابل تحمل هم نبود...خیلی شلوغ و گرافیک دو بعدی اعصاب خورد کن و پر سر و صدا... داستانش هم بشدت چرت،فقط یکسری ریزکاری و نکته پنهان داشت که هر مخاطبی متوجهش نمیشه پس عملا بدرد نخوره جز این یه مشت بچه ۱۰ ساله فیلمو دوست داشتن
پاسخ
۰
۱
۷
امتیاز ۴ از ۱۰
۱ سال پیش
gelar64
اصلا به خوبیه قبلی نبود.. حتی قابل مقایسه هم نبود .... به هم ریخته و حوصله سر بر بود... تعجب کردم از امتیاز بالایی که گرفته... اما یکش واقعا خوب بود
پاسخ
۰
۱
۱
۱ سال پیش
kingofblack2016
تعدادی از نکات پنهان مهم انیمیشن Across the Spiderverse که احتمالا از دستش دادید:
(!!!اسپویل برای کسایی که ندیدن!!!)
۱. طبق توضیح میگل، مایلز هیچوقت در هیچجای مولتیورس قرار نبوده مردعنکبوتی بشه و مایلز زمین-۱۶۱۰ اولین مایلزیه که مردعنکبوتی شده و باقی ورژنهای این کاراکتر در اقتباسهای دیگر (بازی اینسامنیک و سریالهای انیمیشنی و…) در نتیجهی اتفاقات into the spiderverse و دستکاری شدن در مولتیورس تبدیل به مردعنکبوتی شدن. هرچند وقتی اسپات داره بکاستوری میده، میبینیم قبل از اینکه عنبکوتِ زمین-۴۲ به زمین-۱۶۱۰ منتقل شه، داره میره سمت کاراکتری که شبیه مایلز این جهانه. یعنی بههرحال قرار بوده مایلز رو نیش بزنه. پس این نشون میده میگل اشتباه میکنه و الگوریتمش ایراد داره که احتمالا در قسمت سوم بهش پرداخته میشه.
۲. در قسمت اول وقتی پیتر پارکر، مایلز رو در کولایدر کینگپین نجات میده میبینیم حس عنکبوتی هر دو فعال میشه. مال پیتر قرمزوآبیه، ولی مال مایلز ابتدا بنفشوسبزه و بعد به قرمزوآبی تغییر میکنه. اگه بدونید، رنگ بنفشوسبز رنگهای کاراکتر پراولر اند. یعنی طبق برداشتی مایلز این جهان قرار بوده پراولر شه، ولی مردعنکبوتی میشه و مایلز زمین-۴۲ پراولر میشه، درحالیکه قرار بوده مردعنکبوتی شه. این نشون میده این دو مایلز سرنوشتشون با هم جابهجا شده.
۳. کاراکترهای مایلز و عمو آرون در زمین-۴۲ برخلاف اون چیزی که به نظر میاد، شرور نیستن. بلکه کاراکترهایی خاکستری و ضدقهرمانن. برای نجات شهر نمیجنگن، برای بقا میجنگن، چون همونطور که آخر فیلم جی. جوناه جیمسون از تلویزیون اعلام میکرد نیویورک افتاده دست کارتلهای sinister six و چون این جهان مردعنکبوتی نداره کلا شهر رو هرجومرج و فساد گرفته و از کنترل خارج شده. اگه با دقت به ساختمونها نگاه کنید نام ۶ عضوش رو میتونید پیدا کنید: Hammerhead, Sand Man, Vulture, Electro, Scorpion, Rhino
۴. وقتی مایلز میفهمه در جهان اشتباهی گیر افتاده همون لحظه حس عنکبوتی گوئن هم فعال میشه، با وجود اینکه در جهانهای متفاوتی هستن. دلیلش اینه که حس عنکبوتی بعضی مردهایعنکبوتی فرکانس نزدیکتری به هم دارن، برای همین وقتی با هم مواجه میشن رابطه عمیقتری با هم پیدا میکنن و نسبت به هم حساس میشن. اینو هم در قسمت اول دیدیم، مثل زمانیکه تو زیرزمینِ زنعمو می همهی مردعنکبوتیها دور هم جمع میشن، هم در همین قسمت موقعی که مایلز با مارگو (اسپایدربایت) دیدار میکته و انگار حس قویای بینشون ایجاد میشه. آخر فیلم هم گروهی که گوئن جمع میکنه مردعنکبوتیهایین که فرکانسشون به هم نزدیکه و در واقع با هم رفیق شدن.
۵. استایل انیمیشنی در زمین-۴۲ شبیه گرافیتیه که کاملا با تم داستانی فیلم همخونی داره، چون مایلز و آرون هر دو گرافیتی باز بودن و آرون هم در اینجا هنوز زندهست.
۶. در مقر میگل وقتی مایلز دستگاه “برو خونه” رو فعال میکنه، با وجود اینکه همونجا روی تصویر برای یک ثانیه مینویسه “مقصد: زمین-۴۲”، ولی اکثر بینندهها متوجهش نمیشن و باز هم براشون اتفاقات بعد غیرقابل پیشبینیه و رو دست میخورن. این درواقع ذکاوت سازندههارو میرسونه که نشون میده کاملا به کار خودشون و کنترل بیننده اشراف دارن.
۷. از اونجایی که این فیلم در دنیاهای موازی اتفاق میفته، خیلی اتفاقات این جهانها یادآور همدیگهاند. مثلا وقتی مایلز با عمو آرونِ زمین-۴۲ بالا پشتبوم میرن، ورود مایلز شباهت داره به همین لحظه در دنیای خودش که کیک برای مهمونی میاورد. یا بستهشدنش به کیسهبوکس و موزیک گذاشتن آرون، که مشابه این سکانسها در قسمت اول بود. ژست ایستادن پراولر زیر سقف خونه و نور پشتش در این سکانس هم شباهت داره به فیلم اول که مایلز از آپارتمان عموش فرار میکنه و پراولر از بالای ساختمون به همین شکل به مایلز نگاه میکنه.
۸. در سکانس مبارزه گوئن با والچر در موزه گوگنهایم، در دیالوگهایی که بین میگل و جس درو ردوبدل میشه، جس از میگل میخواد که گوئنو استخدام کنه ولی میگل مقاومت میکنه و وقتی جس میپرسه چرا، میگل میگه “خودت میدونی.” معنی این دیالوگ در ادامه فیلم بهش پرداخته نمیشه ولی فکر میکنم ارتباط مستقیم داره با قسمت سوم، beyond the spiderverse. همونطور که تو کمیکبوکها هست و در طول فیلم هم بهش اشاره میشه، گوئن در اکثر جهانها پس از رابطه با مردعنکبوتی کشته میشه. یعنی مرگ خود گوئن هم یک canon event هست. احتمالا یکی از خطوط داستانی قسمت سوم همین موضوع هست که گوئن بخواد با مرگ پیشبینیشدهی خودش مقابله کنه.
۹. رنگ در این انیمیشن مفاهیم بسیاری داره، به ویژه در دنیای گوئن و زمین-۴۲. هر رنگی که بهکار رفته معناهایی متفاوت داره که تا حدی برای مخاطب برداشتآزاده، ولی بعضیاشو بخوام بگم: در دنیای گوئن رنگ صورتی یعنی عواطف، رنگ آبی یعنی حس انجام وظیفه (هرچند معانی دیگهای هم دارن). وقتی بابای گوئن میخواد دختر خودشو دستگیر کنه، میبینیم به خاطر دوراهی احساسیای که توش قرار میگیره روی نصف صورتش نور صورتی میفته و نصف دیگرش نور آبی (تقابل احساس شخصیش با کاریش) ولی وقتی تصمیم به دستگیری گوئن میگیره رنگ صورتی میره و فقط رنگ آبی روش باقی میمونه. میگل هم معمولا غرق رنگ آبیه. هم لباسش هم موقعیت نوریش مثل لحظهای که از سکو پایین میاد تا برای اولین بار مایلزو ببینه کامل در نور و محیط آبیه، چون اون هم احساسی تصمیم نمیگیره و فقط بار مسئولیت به دوش میکشه. رنگ سفید هم به معنی صداقت و روراستیه. در اواخر فیلم که گوئن و باباش بالاخره صحبت میکنن و با هم کنار میان، بکگراند به این رنگ درمیاد و کلا همه محیط انتزاعی و غیرملموس میشه، انگار که همهچیز در دنیاشون بیمعنی میشه و فقط این لحظه احساسی که با هم به اشتراک میذارن اهمیت داره. رنگ سبز هم به معنی ورود به ناشناختههاست و بنفش هم مطمئن نیستم ولی به نظرم معنی احساس خطر و رعبووحشت میده.
۱۰. در آخر میشه گفت تقریبا هیچ چیز در این فیلم بیهوده قرار نگرفته و همه چیز در خدمت داستانه. ذکر اونها در اینجا نمیگنجه ولی یه مثال بخوام بزنم حتی اون پنگوئن اسباببازی که گوئن تو اتاقش داره و توش بیسیمشو نگهمیداره هم بیخودی یه پنگوئن نیست. اون در واقع تمثیلی از خود گوئنه، به دو دلیل: اول اینکه کلمه penguin در انگلیسی به طور مخفف یعنی guin’ به کار میره که همون شبیه gwen تلفظ میشه و دوم اینکه در دنیای spider-ham شخصیت گوئن واقعا یه پنگوئنه. وقتی اواخر فیلم پدر گوئن وارد اتاقش میشه گوئن انعکاس باباشو تو شیشه میبینه و فکر میکنه یه اسلحه تو دستشه ولی برمیگرده و تار میزنه بهش که میبینه همون پنگوئنهست. باباش میگه “میشه به پنگوئن راحت بگیری؟” به این معنی که “میشه به خودت راحت بگیری؟”. این فقط یه نمونه از ریزهکاریهای موجود توی انیمیشن بود.
امیدوارم استفاده کرده باشید.
مشاهده بیشترمشاهده کمتر
پاسخ
۰
۰
۰
امتیاز ۱۰ از ۱۰
۱ سال پیش
Mehdi79
مضخرف به معنای واقعی
پاسخ
۰
۱
۰
۱ سال پیش
Mr.x
توش اسپایدر ناسورم داره!!!!
پاسخ
۰
۰
۰
۱ سال پیش
Hesamgharagozlo
به نظرم نمرش از 9 کمتر حقش نبود چون واقعا این انیمیشن هر چقدر ببینی کلی نکات و جزئیات داره که بیننده نمیتونه همون بار اول متوجهش بشه و باید چند بار با دقت ببینه تا متوجهش بشه .
پاسخ
۰
۰
۱
۱ سال پیش
NimServers
اسپایدرعن
پاسخ
۰
۱
۱
۱ سال پیش
kayhamed
تعدادی از نکات پنهان مهم انیمیشن Across the Spiderverse که احتمالا از دستش دادید:
(!!!اسپویل برای کسایی که ندیدن!!!)
۱. طبق توضیح میگل، مایلز هیچوقت در هیچجای مولتیورس قرار نبوده مردعنکبوتی بشه و مایلز زمین-۱۶۱۰ اولین مایلزیه که مردعنکبوتی شده و باقی ورژنهای این کاراکتر در اقتباسهای دیگر (بازی اینسامنیک و سریالهای انیمیشنی و…) در نتیجهی اتفاقات into the spiderverse و دستکاری شدن در مولتیورس تبدیل به مردعنکبوتی شدن. هرچند وقتی اسپات داره بکاستوری میده، میبینیم قبل از اینکه عنبکوتِ زمین-۴۲ به زمین-۱۶۱۰ منتقل شه، داره میره سمت کاراکتری که شبیه مایلز این جهانه. یعنی بههرحال قرار بوده مایلز رو نیش بزنه. پس این نشون میده میگل اشتباه میکنه و الگوریتمش ایراد داره که احتمالا در قسمت سوم بهش پرداخته میشه.
۲. در قسمت اول وقتی پیتر پارکر، مایلز رو در کولایدر کینگپین نجات میده میبینیم حس عنکبوتی هر دو فعال میشه. مال پیتر قرمزوآبیه، ولی مال مایلز ابتدا بنفشوسبزه و بعد به قرمزوآبی تغییر میکنه. اگه بدونید، رنگ بنفشوسبز رنگهای کاراکتر پراولر اند. یعنی طبق برداشتی مایلز این جهان قرار بوده پراولر شه، ولی مردعنکبوتی میشه و مایلز زمین-۴۲ پراولر میشه، درحالیکه قرار بوده مردعنکبوتی شه. این نشون میده این دو مایلز سرنوشتشون با هم جابهجا شده.
۳. کاراکترهای مایلز و عمو آرون در زمین-۴۲ برخلاف اون چیزی که به نظر میاد، شرور نیستن. بلکه کاراکترهایی خاکستری و ضدقهرمانن. برای نجات شهر نمیجنگن، برای بقا میجنگن، چون همونطور که آخر فیلم جی. جوناه جیمسون از تلویزیون اعلام میکرد نیویورک افتاده دست کارتلهای sinister six و چون این جهان مردعنکبوتی نداره کلا شهر رو هرجومرج و فساد گرفته و از کنترل خارج شده. اگه با دقت به ساختمونها نگاه کنید نام ۶ عضوش رو میتونید پیدا کنید: Hammerhead, Sand Man, Vulture, Electro, Scorpion, Rhino
۴. وقتی مایلز میفهمه در جهان اشتباهی گیر افتاده همون لحظه حس عنکبوتی گوئن هم فعال میشه، با وجود اینکه در جهانهای متفاوتی هستن. دلیلش اینه که حس عنکبوتی بعضی مردهایعنکبوتی فرکانس نزدیکتری به هم دارن، برای همین وقتی با هم مواجه میشن رابطه عمیقتری با هم پیدا میکنن و نسبت به هم حساس میشن. اینو هم در قسمت اول دیدیم، مثل زمانیکه تو زیرزمینِ زنعمو می همهی مردعنکبوتیها دور هم جمع میشن، هم در همین قسمت موقعی که مایلز با مارگو (اسپایدربایت) دیدار میکته و انگار حس قویای بینشون ایجاد میشه. آخر فیلم هم گروهی که گوئن جمع میکنه مردعنکبوتیهایین که فرکانسشون به هم نزدیکه و در واقع با هم رفیق شدن.
۵. استایل انیمیشنی در زمین-۴۲ شبیه گرافیتیه که کاملا با تم داستانی فیلم همخونی داره، چون مایلز و آرون هر دو گرافیتی باز بودن و آرون هم در اینجا هنوز زندهست.
۶. در مقر میگل وقتی مایلز دستگاه “برو خونه” رو فعال میکنه، با وجود اینکه همونجا روی تصویر برای یک ثانیه مینویسه “مقصد: زمین-۴۲”، ولی اکثر بینندهها متوجهش نمیشن و باز هم براشون اتفاقات بعد غیرقابل پیشبینیه و رو دست میخورن. این درواقع ذکاوت سازندههارو میرسونه که نشون میده کاملا به کار خودشون و کنترل بیننده اشراف دارن.
۷. از اونجایی که این فیلم در دنیاهای موازی اتفاق میفته، خیلی اتفاقات این جهانها یادآور همدیگهاند. مثلا وقتی مایلز با عمو آرونِ زمین-۴۲ بالا پشتبوم میرن، ورود مایلز شباهت داره به همین لحظه در دنیای خودش که کیک برای مهمونی میاورد. یا بستهشدنش به کیسهبوکس و موزیک گذاشتن آرون، که مشابه این سکانسها در قسمت اول بود. ژست ایستادن پراولر زیر سقف خونه و نور پشتش در این سکانس هم شباهت داره به فیلم اول که مایلز از آپارتمان عموش فرار میکنه و پراولر از بالای ساختمون به همین شکل به مایلز نگاه میکنه.
۸. در سکانس مبارزه گوئن با والچر در موزه گوگنهایم، در دیالوگهایی که بین میگل و جس درو ردوبدل میشه، جس از میگل میخواد که گوئنو استخدام کنه ولی میگل مقاومت میکنه و وقتی جس میپرسه چرا، میگل میگه “خودت میدونی.” معنی این دیالوگ در ادامه فیلم بهش پرداخته نمیشه ولی فکر میکنم ارتباط مستقیم داره با قسمت سوم، beyond the spiderverse. همونطور که تو کمیکبوکها هست و در طول فیلم هم بهش اشاره میشه، گوئن در اکثر جهانها پس از رابطه با مردعنکبوتی کشته میشه. یعنی مرگ خود گوئن هم یک canon event هست. احتمالا یکی از خطوط داستانی قسمت سوم همین موضوع هست که گوئن بخواد با مرگ پیشبینیشدهی خودش مقابله کنه.
۹. رنگ در این انیمیشن مفاهیم بسیاری داره، به ویژه در دنیای گوئن و زمین-۴۲. هر رنگی که بهکار رفته معناهایی متفاوت داره که تا حدی برای مخاطب برداشتآزاده، ولی بعضیاشو بخوام بگم: در دنیای گوئن رنگ صورتی یعنی عواطف، رنگ آبی یعنی حس انجام وظیفه (هرچند معانی دیگهای هم دارن). وقتی بابای گوئن میخواد دختر خودشو دستگیر کنه، میبینیم به خاطر دوراهی احساسیای که توش قرار میگیره روی نصف صورتش نور صورتی میفته و نصف دیگرش نور آبی (تقابل احساس شخصیش با کاریش) ولی وقتی تصمیم به دستگیری گوئن میگیره رنگ صورتی میره و فقط رنگ آبی روش باقی میمونه. میگل هم معمولا غرق رنگ آبیه. هم لباسش هم موقعیت نوریش مثل لحظهای که از سکو پایین میاد تا برای اولین بار مایلزو ببینه کامل در نور و محیط آبیه، چون اون هم احساسی تصمیم نمیگیره و فقط بار مسئولیت به دوش میکشه. رنگ سفید هم به معنی صداقت و روراستیه. در اواخر فیلم که گوئن و باباش بالاخره صحبت میکنن و با هم کنار میان، بکگراند به این رنگ درمیاد و کلا همه محیط انتزاعی و غیرملموس میشه، انگار که همهچیز در دنیاشون بیمعنی میشه و فقط این لحظه احساسی که با هم به اشتراک میذارن اهمیت داره. رنگ سبز هم به معنی ورود به ناشناختههاست و بنفش هم مطمئن نیستم ولی به نظرم معنی احساس خطر و رعبووحشت میده.
۱۰. در آخر میشه گفت تقریبا هیچ چیز در این فیلم بیهوده قرار نگرفته و همه چیز در خدمت داستانه. ذکر اونها در اینجا نمیگنجه ولی یه مثال بخوام بزنم حتی اون پنگوئن اسباببازی که گوئن تو اتاقش داره و توش بیسیمشو نگهمیداره هم بیخودی یه پنگوئن نیست. اون در واقع تمثیلی از خود گوئنه، به دو دلیل: اول اینکه کلمه penguin در انگلیسی به طور مخفف یعنی guin’ به کار میره که همون شبیه gwen تلفظ میشه و دوم اینکه در دنیای spider-ham شخصیت گوئن واقعا یه پنگوئنه. وقتی اواخر فیلم پدر گوئن وارد اتاقش میشه گوئن انعکاس باباشو تو شیشه میبینه و فکر میکنه یه اسلحه تو دستشه ولی برمیگرده و تار میزنه بهش که میبینه همون پنگوئنهست. باباش میگه “میشه به پنگوئن راحت بگیری؟” به این معنی که “میشه به خودت راحت بگیری؟”. این فقط یه نمونه از ریزهکاریهای موجود توی انیمیشن بود.
امیدوارم استفاده کرده باشید.
(!!!اسپویل برای کسایی که ندیدن!!!)
۱. طبق توضیح میگل، مایلز هیچوقت در هیچجای مولتیورس قرار نبوده مردعنکبوتی بشه و مایلز زمین-۱۶۱۰ اولین مایلزیه که مردعنکبوتی شده و باقی ورژنهای این کاراکتر در اقتباسهای دیگر (بازی اینسامنیک و سریالهای انیمیشنی و…) در نتیجهی اتفاقات into the spiderverse و دستکاری شدن در مولتیورس تبدیل به مردعنکبوتی شدن. هرچند وقتی اسپات داره بکاستوری میده، میبینیم قبل از اینکه عنبکوتِ زمین-۴۲ به زمین-۱۶۱۰ منتقل شه، داره میره سمت کاراکتری که شبیه مایلز این جهانه. یعنی بههرحال قرار بوده مایلز رو نیش بزنه. پس این نشون میده میگل اشتباه میکنه و الگوریتمش ایراد داره که احتمالا در قسمت سوم بهش پرداخته میشه.
۲. در قسمت اول وقتی پیتر پارکر، مایلز رو در کولایدر کینگپین نجات میده میبینیم حس عنکبوتی هر دو فعال میشه. مال پیتر قرمزوآبیه، ولی مال مایلز ابتدا بنفشوسبزه و بعد به قرمزوآبی تغییر میکنه. اگه بدونید، رنگ بنفشوسبز رنگهای کاراکتر پراولر اند. یعنی طبق برداشتی مایلز این جهان قرار بوده پراولر شه، ولی مردعنکبوتی میشه و مایلز زمین-۴۲ پراولر میشه، درحالیکه قرار بوده مردعنکبوتی شه. این نشون میده این دو مایلز سرنوشتشون با هم جابهجا شده.
۳. کاراکترهای مایلز و عمو آرون در زمین-۴۲ برخلاف اون چیزی که به نظر میاد، شرور نیستن. بلکه کاراکترهایی خاکستری و ضدقهرمانن. برای نجات شهر نمیجنگن، برای بقا میجنگن، چون همونطور که آخر فیلم جی. جوناه جیمسون از تلویزیون اعلام میکرد نیویورک افتاده دست کارتلهای sinister six و چون این جهان مردعنکبوتی نداره کلا شهر رو هرجومرج و فساد گرفته و از کنترل خارج شده. اگه با دقت به ساختمونها نگاه کنید نام ۶ عضوش رو میتونید پیدا کنید: Hammerhead, Sand Man, Vulture, Electro, Scorpion, Rhino
۴. وقتی مایلز میفهمه در جهان اشتباهی گیر افتاده همون لحظه حس عنکبوتی گوئن هم فعال میشه، با وجود اینکه در جهانهای متفاوتی هستن. دلیلش اینه که حس عنکبوتی بعضی مردهایعنکبوتی فرکانس نزدیکتری به هم دارن، برای همین وقتی با هم مواجه میشن رابطه عمیقتری با هم پیدا میکنن و نسبت به هم حساس میشن. اینو هم در قسمت اول دیدیم، مثل زمانیکه تو زیرزمینِ زنعمو می همهی مردعنکبوتیها دور هم جمع میشن، هم در همین قسمت موقعی که مایلز با مارگو (اسپایدربایت) دیدار میکته و انگار حس قویای بینشون ایجاد میشه. آخر فیلم هم گروهی که گوئن جمع میکنه مردعنکبوتیهایین که فرکانسشون به هم نزدیکه و در واقع با هم رفیق شدن.
۵. استایل انیمیشنی در زمین-۴۲ شبیه گرافیتیه که کاملا با تم داستانی فیلم همخونی داره، چون مایلز و آرون هر دو گرافیتی باز بودن و آرون هم در اینجا هنوز زندهست.
۶. در مقر میگل وقتی مایلز دستگاه “برو خونه” رو فعال میکنه، با وجود اینکه همونجا روی تصویر برای یک ثانیه مینویسه “مقصد: زمین-۴۲”، ولی اکثر بینندهها متوجهش نمیشن و باز هم براشون اتفاقات بعد غیرقابل پیشبینیه و رو دست میخورن. این درواقع ذکاوت سازندههارو میرسونه که نشون میده کاملا به کار خودشون و کنترل بیننده اشراف دارن.
۷. از اونجایی که این فیلم در دنیاهای موازی اتفاق میفته، خیلی اتفاقات این جهانها یادآور همدیگهاند. مثلا وقتی مایلز با عمو آرونِ زمین-۴۲ بالا پشتبوم میرن، ورود مایلز شباهت داره به همین لحظه در دنیای خودش که کیک برای مهمونی میاورد. یا بستهشدنش به کیسهبوکس و موزیک گذاشتن آرون، که مشابه این سکانسها در قسمت اول بود. ژست ایستادن پراولر زیر سقف خونه و نور پشتش در این سکانس هم شباهت داره به فیلم اول که مایلز از آپارتمان عموش فرار میکنه و پراولر از بالای ساختمون به همین شکل به مایلز نگاه میکنه.
۸. در سکانس مبارزه گوئن با والچر در موزه گوگنهایم، در دیالوگهایی که بین میگل و جس درو ردوبدل میشه، جس از میگل میخواد که گوئنو استخدام کنه ولی میگل مقاومت میکنه و وقتی جس میپرسه چرا، میگل میگه “خودت میدونی.” معنی این دیالوگ در ادامه فیلم بهش پرداخته نمیشه ولی فکر میکنم ارتباط مستقیم داره با قسمت سوم، beyond the spiderverse. همونطور که تو کمیکبوکها هست و در طول فیلم هم بهش اشاره میشه، گوئن در اکثر جهانها پس از رابطه با مردعنکبوتی کشته میشه. یعنی مرگ خود گوئن هم یک canon event هست. احتمالا یکی از خطوط داستانی قسمت سوم همین موضوع هست که گوئن بخواد با مرگ پیشبینیشدهی خودش مقابله کنه.
۹. رنگ در این انیمیشن مفاهیم بسیاری داره، به ویژه در دنیای گوئن و زمین-۴۲. هر رنگی که بهکار رفته معناهایی متفاوت داره که تا حدی برای مخاطب برداشتآزاده، ولی بعضیاشو بخوام بگم: در دنیای گوئن رنگ صورتی یعنی عواطف، رنگ آبی یعنی حس انجام وظیفه (هرچند معانی دیگهای هم دارن). وقتی بابای گوئن میخواد دختر خودشو دستگیر کنه، میبینیم به خاطر دوراهی احساسیای که توش قرار میگیره روی نصف صورتش نور صورتی میفته و نصف دیگرش نور آبی (تقابل احساس شخصیش با کاریش) ولی وقتی تصمیم به دستگیری گوئن میگیره رنگ صورتی میره و فقط رنگ آبی روش باقی میمونه. میگل هم معمولا غرق رنگ آبیه. هم لباسش هم موقعیت نوریش مثل لحظهای که از سکو پایین میاد تا برای اولین بار مایلزو ببینه کامل در نور و محیط آبیه، چون اون هم احساسی تصمیم نمیگیره و فقط بار مسئولیت به دوش میکشه. رنگ سفید هم به معنی صداقت و روراستیه. در اواخر فیلم که گوئن و باباش بالاخره صحبت میکنن و با هم کنار میان، بکگراند به این رنگ درمیاد و کلا همه محیط انتزاعی و غیرملموس میشه، انگار که همهچیز در دنیاشون بیمعنی میشه و فقط این لحظه احساسی که با هم به اشتراک میذارن اهمیت داره. رنگ سبز هم به معنی ورود به ناشناختههاست و بنفش هم مطمئن نیستم ولی به نظرم معنی احساس خطر و رعبووحشت میده.
۱۰. در آخر میشه گفت تقریبا هیچ چیز در این فیلم بیهوده قرار نگرفته و همه چیز در خدمت داستانه. ذکر اونها در اینجا نمیگنجه ولی یه مثال بخوام بزنم حتی اون پنگوئن اسباببازی که گوئن تو اتاقش داره و توش بیسیمشو نگهمیداره هم بیخودی یه پنگوئن نیست. اون در واقع تمثیلی از خود گوئنه، به دو دلیل: اول اینکه کلمه penguin در انگلیسی به طور مخفف یعنی guin’ به کار میره که همون شبیه gwen تلفظ میشه و دوم اینکه در دنیای spider-ham شخصیت گوئن واقعا یه پنگوئنه. وقتی اواخر فیلم پدر گوئن وارد اتاقش میشه گوئن انعکاس باباشو تو شیشه میبینه و فکر میکنه یه اسلحه تو دستشه ولی برمیگرده و تار میزنه بهش که میبینه همون پنگوئنهست. باباش میگه “میشه به پنگوئن راحت بگیری؟” به این معنی که “میشه به خودت راحت بگیری؟”. این فقط یه نمونه از ریزهکاریهای موجود توی انیمیشن بود.
امیدوارم استفاده کرده باشید.
(!!!اسپویل برای کسایی که ندیدن!!!)
۱. طبق توضیح میگل، مایلز هیچوقت در هیچجای مولتیورس قرار نبوده مردعنکبوتی بشه و مایلز زمین-۱۶۱۰ اولین مایلزیه که مردعنکبوتی شده و باقی ورژنهای این کاراکتر در اقتباسهای دیگر (بازی اینسامنیک و سریالهای انیمیشنی و…) در نتیجهی اتفاقات into the spiderverse و دستکاری شدن در مولتیورس تبدیل به مردعنکبوتی شدن. هرچند وقتی اسپات داره بکاستوری میده، میبینیم قبل از اینکه عنبکوتِ زمین-۴۲ به زمین-۱۶۱۰ منتقل شه، داره میره سمت کاراکتری که شبیه مایلز این جهانه. یعنی بههرحال قرار بوده مایلز رو نیش بزنه. پس این نشون میده میگل اشتباه میکنه و الگوریتمش ایراد داره که احتمالا در قسمت سوم بهش پرداخته میشه.
۲. در قسمت اول وقتی پیتر پارکر، مایلز رو در کولایدر کینگپین نجات میده میبینیم حس عنکبوتی هر دو فعال میشه. مال پیتر قرمزوآبیه، ولی مال مایلز ابتدا بنفشوسبزه و بعد به قرمزوآبی تغییر میکنه. اگه بدونید، رنگ بنفشوسبز رنگهای کاراکتر پراولر اند. یعنی طبق برداشتی مایلز این جهان قرار بوده پراولر شه، ولی مردعنکبوتی میشه و مایلز زمین-۴۲ پراولر میشه، درحالیکه قرار بوده مردعنکبوتی شه. این نشون میده این دو مایلز سرنوشتشون با هم جابهجا شده.
۳. کاراکترهای مایلز و عمو آرون در زمین-۴۲ برخلاف اون چیزی که به نظر میاد، شرور نیستن. بلکه کاراکترهایی خاکستری و ضدقهرمانن. برای نجات شهر نمیجنگن، برای بقا میجنگن، چون همونطور که آخر فیلم جی. جوناه جیمسون از تلویزیون اعلام میکرد نیویورک افتاده دست کارتلهای sinister six و چون این جهان مردعنکبوتی نداره کلا شهر رو هرجومرج و فساد گرفته و از کنترل خارج شده. اگه با دقت به ساختمونها نگاه کنید نام ۶ عضوش رو میتونید پیدا کنید: Hammerhead, Sand Man, Vulture, Electro, Scorpion, Rhino
۴. وقتی مایلز میفهمه در جهان اشتباهی گیر افتاده همون لحظه حس عنکبوتی گوئن هم فعال میشه، با وجود اینکه در جهانهای متفاوتی هستن. دلیلش اینه که حس عنکبوتی بعضی مردهایعنکبوتی فرکانس نزدیکتری به هم دارن، برای همین وقتی با هم مواجه میشن رابطه عمیقتری با هم پیدا میکنن و نسبت به هم حساس میشن. اینو هم در قسمت اول دیدیم، مثل زمانیکه تو زیرزمینِ زنعمو می همهی مردعنکبوتیها دور هم جمع میشن، هم در همین قسمت موقعی که مایلز با مارگو (اسپایدربایت) دیدار میکته و انگار حس قویای بینشون ایجاد میشه. آخر فیلم هم گروهی که گوئن جمع میکنه مردعنکبوتیهایین که فرکانسشون به هم نزدیکه و در واقع با هم رفیق شدن.
۵. استایل انیمیشنی در زمین-۴۲ شبیه گرافیتیه که کاملا با تم داستانی فیلم همخونی داره، چون مایلز و آرون هر دو گرافیتی باز بودن و آرون هم در اینجا هنوز زندهست.
۶. در مقر میگل وقتی مایلز دستگاه “برو خونه” رو فعال میکنه، با وجود اینکه همونجا روی تصویر برای یک ثانیه مینویسه “مقصد: زمین-۴۲”، ولی اکثر بینندهها متوجهش نمیشن و باز هم براشون اتفاقات بعد غیرقابل پیشبینیه و رو دست میخورن. این درواقع ذکاوت سازندههارو میرسونه که نشون میده کاملا به کار خودشون و کنترل بیننده اشراف دارن.
۷. از اونجایی که این فیلم در دنیاهای موازی اتفاق میفته، خیلی اتفاقات این جهانها یادآور همدیگهاند. مثلا وقتی مایلز با عمو آرونِ زمین-۴۲ بالا پشتبوم میرن، ورود مایلز شباهت داره به همین لحظه در دنیای خودش که کیک برای مهمونی میاورد. یا بستهشدنش به کیسهبوکس و موزیک گذاشتن آرون، که مشابه این سکانسها در قسمت اول بود. ژست ایستادن پراولر زیر سقف خونه و نور پشتش در این سکانس هم شباهت داره به فیلم اول که مایلز از آپارتمان عموش فرار میکنه و پراولر از بالای ساختمون به همین شکل به مایلز نگاه میکنه.
۸. در سکانس مبارزه گوئن با والچر در موزه گوگنهایم، در دیالوگهایی که بین میگل و جس درو ردوبدل میشه، جس از میگل میخواد که گوئنو استخدام کنه ولی میگل مقاومت میکنه و وقتی جس میپرسه چرا، میگل میگه “خودت میدونی.” معنی این دیالوگ در ادامه فیلم بهش پرداخته نمیشه ولی فکر میکنم ارتباط مستقیم داره با قسمت سوم، beyond the spiderverse. همونطور که تو کمیکبوکها هست و در طول فیلم هم بهش اشاره میشه، گوئن در اکثر جهانها پس از رابطه با مردعنکبوتی کشته میشه. یعنی مرگ خود گوئن هم یک canon event هست. احتمالا یکی از خطوط داستانی قسمت سوم همین موضوع هست که گوئن بخواد با مرگ پیشبینیشدهی خودش مقابله کنه.
۹. رنگ در این انیمیشن مفاهیم بسیاری داره، به ویژه در دنیای گوئن و زمین-۴۲. هر رنگی که بهکار رفته معناهایی متفاوت داره که تا حدی برای مخاطب برداشتآزاده، ولی بعضیاشو بخوام بگم: در دنیای گوئن رنگ صورتی یعنی عواطف، رنگ آبی یعنی حس انجام وظیفه (هرچند معانی دیگهای هم دارن). وقتی بابای گوئن میخواد دختر خودشو دستگیر کنه، میبینیم به خاطر دوراهی احساسیای که توش قرار میگیره روی نصف صورتش نور صورتی میفته و نصف دیگرش نور آبی (تقابل احساس شخصیش با کاریش) ولی وقتی تصمیم به دستگیری گوئن میگیره رنگ صورتی میره و فقط رنگ آبی روش باقی میمونه. میگل هم معمولا غرق رنگ آبیه. هم لباسش هم موقعیت نوریش مثل لحظهای که از سکو پایین میاد تا برای اولین بار مایلزو ببینه کامل در نور و محیط آبیه، چون اون هم احساسی تصمیم نمیگیره و فقط بار مسئولیت به دوش میکشه. رنگ سفید هم به معنی صداقت و روراستیه. در اواخر فیلم که گوئن و باباش بالاخره صحبت میکنن و با هم کنار میان، بکگراند به این رنگ درمیاد و کلا همه محیط انتزاعی و غیرملموس میشه، انگار که همهچیز در دنیاشون بیمعنی میشه و فقط این لحظه احساسی که با هم به اشتراک میذارن اهمیت داره. رنگ سبز هم به معنی ورود به ناشناختههاست و بنفش هم مطمئن نیستم ولی به نظرم معنی احساس خطر و رعبووحشت میده.
۱۰. در آخر میشه گفت تقریبا هیچ چیز در این فیلم بیهوده قرار نگرفته و همه چیز در خدمت داستانه. ذکر اونها در اینجا نمیگنجه ولی یه مثال بخوام بزنم حتی اون پنگوئن اسباببازی که گوئن تو اتاقش داره و توش بیسیمشو نگهمیداره هم بیخودی یه پنگوئن نیست. اون در واقع تمثیلی از خود گوئنه، به دو دلیل: اول اینکه کلمه penguin در انگلیسی به طور مخفف یعنی guin’ به کار میره که همون شبیه gwen تلفظ میشه و دوم اینکه در دنیای spider-ham شخصیت گوئن واقعا یه پنگوئنه. وقتی اواخر فیلم پدر گوئن وارد اتاقش میشه گوئن انعکاس باباشو تو شیشه میبینه و فکر میکنه یه اسلحه تو دستشه ولی برمیگرده و تار میزنه بهش که میبینه همون پنگوئنهست. باباش میگه “میشه به پنگوئن راحت بگیری؟” به این معنی که “میشه به خودت راحت بگیری؟”. این فقط یه نمونه از ریزهکاریهای موجود توی انیمیشن بود.
امیدوارم استفاده کرده باشید.