یکی از درخشانترین تأملات سینمای معاصر دربارهی زیبایی، پوچی و گذر زمان؛ فیلمی که بهجای یک روایت خطی، از موسیقی، معماری، طبیعت، احساسات و اصوات برای خلق یک اثر هنری بهره میگیرد. سورنتینو در این اثر، رم را نه فقط بهعنوان شهری تاریخی بلکه بهمثابهی آینهی روح انسان مدرن میبیند؛ شهری باشکوه و فرسوده، پرزرقوبرق و تهی. شخصیت اصلی داستان در هفتادسالگی در میان مهمانیهای شبانه، هنرهای سطحی و روابط بیجان، به ناگاه از خود میپرسد: زیبایی بزرگ کجاست؟ این پرسش، قلب تپندهی فیلم است. سورنتینو در پاسخ، مخاطب را از میان زیباییهای فریبندهی ظاهری عبور میدهد تا به خلأ درونی انسان برسد.هر قاب از این فیلم، میان جنون و تقدس در نوسان است. موسیقی فیلم، از قطعات مقدس تا ریتمهای الکترونیک، تضاد میان عرفان و ابتذال را تقویت میکند. سورنتینو با تدوین شاعرانهاش، زمان را میگسلد؛ گذشته و حال در هم میآمیزند، و مخاطب حس میکند در رؤیایی بیپایان سرگردان است.
یک کلاسیک معاصر، شهید زنده، امام خمینی هنوز در پاریس، بستنی آب شده در گاز اول، اون هلوی ته رانی. ببینید. اگر دوست نداشتید توصیه میکنم دیگه فیلم نبینید