درام

پس از اینکه آپولو در مسابقه ای ، با ضربه ی کوبنده ی بوکسوری غول پیکر ، بر زمین می افتد و می میرد. «راکی» برای انتقام به پا می خیزد. اما…

بعد از اینکه «راکی» از یکی از رقیبان سرسختش شکست می خورد ، «آپولو» سعی می کند روحیه ی قهرمانیِ او را دوباره از نو بسازد. اما…

حدود سی سال است که از اولین مسابقه ی راکی می گذرد و اکنون وی بازنشسته شده است و رستوران کوچکش را اداره می‌کند. اما طی ماجراهایی ، از راکی درخواست می‌شود که دوباره به مسابقات بازگردد و با قهرمان کنونی جهان مسابقه دهد و…

سفر حماسی یک راننده هندی فقیر که باید با ذکاوت و حیله گری خود را از بندگی اربابان ثروتمندش خلاص کند و به بالای پشته برسد...

این فیلم داستان مادر جوان ساندرا است که از شوهر بد دهن خود فرار می کند و با یک سیستم خراب مسکن مبارزه می کند. او قصد دارد خانه خود را بسازد و در این راه زندگی خود را بازسازی می کند و خود را دوباره کشف می کند...

«راکی» که به دلیل خطر ضربه ی مغزی دیگر قادر نیست در مسابقات بوکس شرکت کند. بر اثر اتفاقاتی ، مربی گریِ بوکسور جوانی به نام «تامی» را به عهده می گیرد. اما…

آپولو خواستار این است که یک بار دیگر با راکی مبارزه کرده تا بتواند پیروز شود. اما راکی با مشکلات بی شمار و البته تازه ای دست و پنجه نرم می کند که…

مشت زنی درجه چندم و گمنام به نام «راک بالبوا» (استالون) از راه شرکت در مسابقه های بوکس شرطی و غیرقانونی و جمع آوری طلب های یک نزول خوار زندگی فقیرانه ای را می گذراند. تا این که قهرمان بوکس سنگین وزن جهان، «آپولو» (ودرز)، برای تبلیغ و رسیدن به محبوبیت بیش تر، تصمیم می گیرد تا مسابقه ای نمایشی با یک مشت زن گم نام برگزار کند. به این منظور «راکی» انتخاب می شود…

پدری آشفته اما خوش فکر که به تازگی از همسرش جدا شده است پس از امتناع همسر سابق خود از اجازه زندگی پسرش به عنوان خود، با پسر ترنسش به بیابان مونتانا فرار می کند...

این فیلم پرفروش‌ترین فیلم کرهٔ جنوبی در همان سال بود و در اکتبر ۲۰۱۰ در ایالات متّحده و کانادا نیز به‌روی پرده رفت. داستان در مورد مردیست که در پی اتفاقاتی، آغازگر انتقامی خونین می‌شود.

یک بازیگر و بدل او تلاش دارند تا در اواخر دوران عصر طلایی هالیوود راهی برای ساخت یک فیلم پیدا کنند و به موفقیتی و مشهوریتی که میخواهند برسند...

بعد از نابودی جهان بواسطه طاعونی که توسط انسان ها در زمین پخش شد، گروهی از بازماندگان برای زنده ماندن در این دنیای بی رحم جنگی به راه می اندازند.

در ماموریتی در سیاره مریخ، فضانورد «مارک واتنی» در طوفانی سهمگین گرفتار میشود و بقیه تیم او را ترک می کنند. اما مارک جان سالم به در میبرد و درمیابد که در این سیاره تنها مانده است، در حالی که منابع اندکی برای زنده ماندن در اختیار دارد...

قرن نوزدهم، فرانسه. «ژان والژان» (هیو جکمن)، مردی است که بخاطر سرقتی که انجام داده، سال هاست از چنگ پلیسی بی رحم بنام «ژاور» (راسل کرو) می گریزد. او سرپرسی دختر یتیمی بنام «کزت» را بعهده می گیرد، و این تصمیم او زندگی هر دوی آن ها را برای همیشه تغییر می دهد…

مخترع دیوانه ای (پرایس) با عشق و علاقه، موجودی مصنوعی به نام «ادوارد» (دپ) می سازد. «ادوارد» تمامی استانداردهای جسمانی بشر را داراست و فقط دست هایش مشکل دارد. (مخترع، موقتا یک جفت قیچی در انتهای دست های او کار گذاشته است.) ولی مخترع مهربان می میرد و «ادوارد» تنها می شود…

فیلم روایت گر 2 داستان جداگانه است، داستان اول مربوط به جاستین است و داستان دوم مربوط به جان است...

این درام تیزبینانه یک بازیگر میانسال تئاتر نیویورک را مورد مطالعه قرار می دهد که ناگهان پس از اینکه همسرش را در حال خیانت می کند، مجبور می شود بفهمد که چه کسی می خواهد در زندگی واقعی به تصویر بکشد.

یک فیلمساز و نامزدش از مراسم افتتاحیه آخرین فیلمشان به خانه برمیگردند و منتظر واکنش منتقدان نسبت به آن هستند و در این بین احساسات آنها به هم مورد آزمایش قرار میگیرد…

قصه درباره کشف علت ممنوعیت موسیقی در امپراطوری زیردریایی آتلانتیکا است. آریل و دوستان دریایی اش راهی پیدا می کنند که «شاه تریتون» گذشته را فراموش می کند و…

داستان درباره ی یک خبرنگار جوان به نام کم هریسون به همراه یکی از نزدیکانش به طور اتفاقی موجودی مرموز و افسانه‎ای را کشف می‌کنند که به اعتقاد آنها در دریا زندگی می‎کند و

“آریل” برای محافظت از دخترش در مقابل جادوگر دریا، به او اجازه نمی دهد که حتی نزدیک اقیانوس بشود. اما وقتی که دختر او 12 ساله می شود، فرار می کند تا در زیر آب های دریا به ماجراجویی بپردازد…

سیمبا و نالا صاحب یک دختر بنام کیارا شدند. تیمون و پومبا به عنوان مراقب این بچه انتخاب شدند اما کیارا از دست آنها به راحتی فرار می کند و به سرزمین های ممنوعه پا می گذارد. او در آن سرزمین با بچه شیری به نام کوو آشنا شده و با یکدیگر دوست می شوند. اما او و والدینش نمی دانند که کوو پسر زایرا است. او قصد دارد کوو را با سرنگونی سیمبا به پادشاه تبدیل کند…

شاهزاده شیر سیمبا و پدرش توسط عموی او که می خواهد خودش بر تخت سلطنت بنشیند، هدف قرار می گیرند...

یک شاهزاده شیر جوان پس از مرگ پدرش، برای درک معنای حقیقی شجاعت و مسئولیت‌پذیری از آنجا فرار می‌کند…