ترسناک

درباره یک مرد ناامید است که سعی می کند خانواده خود را زنده نگه دارد، در اوضاعی که رو به نابودی در جریان می باشد...

یک بازی بی ضرر از حقیقت یا جرات در میان دوستان زمانی کشنده می شود که کسی - یا چیزی - شروع به مجازات کسانی می کند که دروغ می گویند یا جرات را رد می کنند.

داستان سریال مربوط به ۳ سال پس از پخش ویروس است و اکنون تنها بازمانده‌ی این فاجعه باید به سراسر آمریکا سفر کرده و آزمایشگاهی پیدا کند که میتوان واکسن و پادزهر این ویروس را در آنجا تهیه کرد. و این درحالی است که او یک راز نزد خود دارد که میتواند به تمامی این قضایا خاتمه دهد...

دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود…

چند جوان برای رفتن به سفری در کوه، درس را کنار میگذارد، همه چیز خوب است تا زمانی که خورشید غروب می کند...

زن جوانی پس از ناپدید شدن دوستش در وایت هال، نیویورک، در جستجوی پاسخ ها است. او به سرعت می آموزد که پنهان شدن...

یک زن مربی در ایرلند بنام رز وقتی متوجه می شود که توانایی های ماورا طبیعی دارد و می تواند ارواح و چیزهایی را ببیند که دیگران قادر دیدن آن نیستند. اما این استعدادها او را آزار می دهد تا اینکه...

علاقه پنهانی یک تحسین کننده به یک ورزشکار دبیرستانی یک چرخش مرگبار را به خود می گیرد.

مردی به یک زن جوان یاد می دهد که چگونه به یک سلاح کامل تبدیل شود. بعداً گروهی از نوجوانان سادیست به او نزدیک می شوند که به دلایل نامعلومی زنان بلوند را می کشند. فصل شکار آغاز می شود.

داستان درباه مردی بهنام ست است که در یک فروشگاه حیوانات کار می کند. تا زمانی که از زنی به نام هالی خوشش می آید و به او پیشنهاد دوستی می دهد ولی حالی که نمی خواهد با او دوست شود پیشنهادش را رد می کند و همین مقدمه ای می شود برای ...

رجین یک زن جوان، به دور از تاریکی در شهر پنهان می شود. او در تلاش است تا عشق ورزیدن را بسازد...

یک زیست شناس جوان که با از دست دادن یک کودک رنج می برد، در میان غم و اندوه او، او فرصتی دوباره برای مادر شدن فراهم می شود، فقط این با هزینه ای همراه است...

زندگی یک نوجوان وارونه می شود وقتی که او به یک ستاره پاپ مشهور جهان کمک می کند تا از تعقیب های خشونت آمیز فرار کند...

پس از ارتکاب جنایتی هولناک، زوج تازه متولد شده رمی و سالم در حالی که تاریکی وحشتناک بر روی آنها بسته می شود، در یک خانه مرموز به دام افتاده اند...

یک دانش آموز دبیرستانی می فهمد او یک آژین، است، او به این دلیل در حال فرار است...

فردی پس از آتش زدن دوست پسر خود، در یک پمپ بنزین تمام شب کار می کند...

دکتر اما کالینز و تیمش در حال گذراندن سومین تابستان خود در جزیره کوچک مبارک هستند که در مورد تأثیر تغییرات آب و هوا بر کوسه های بزرگ سفید که به اطراف می آیند، مطالعه می کنند...

بعد از اینکه بکا تماس مرموزی از بردارش که در گذشته خودکشی کرده دریافت میکند بلافاصله به آپارتمان او می رود و متوجه می شوند که او سالم و زنده است...

مایا با بهترین دوستش، دینی، سعی می کند در یک شهر بدون خانواده زنده بماند. او فهمید که ممکن است اموالی را از خانواده ثروتمند خود به ارث برساند. مایا با دینی به روستا برمی گردد و غافل از خطری که منتظر او است...

کیتلین راس که از گروه نیروهای ویژه بازنشسته شده در کنار همرزم سابقش تصمیم به زندگی عادی گرفته اند و اکنون یک تیم امنیتی کوچک را رهبری می کنند…

داستان درباره پنج نوجوان است که می خواهند به تعطیلات بروند ولی زمانی که در مسیر اند یک حادثه رخ می دهند و از جاده منحرف می شوند و وقتی به دنبال راهی برای حرکت می گردند متوجه می شوند که ...

"جانگ مان وول" مدیر هتل دل لونا، یک هتل بسیار قدیمی در پایین شهر سئول می باشد. او سالیان خیلی قبل اشتباهی بزرگ انجام داده و در این هتل گیر افتاده است و باید با مشتریان هتل که ارواح هستند سروکله بزند. او بسیار زیبا اما دمدمی مزاج، بدگمان و حریص است. "جو چان سونگ" مردی خوش قلب و صادق است که به عنوان دستیار مدیر در آنجا کار میکند. طی اتفاقاتی او مدیر هتل می شود و . . .

دو دختر نوجوان، یک شب از بی حوصلگی شروع به خواندن داستانهای ترسناک در اینترنت میکنند. آنها یک بازی در وبسایتی عجیب پیدا میکنند که ادعا میکند شما میتوانید با استفاده از گوشی موبایلتان احضار موجود فراطبیعی بکنید و اگر بازی را ببازید جان خود را باخته اید…

داستان درباره راز های بک دریاچه است .زمانی که دختری به نام لیلان و برخی از دوستانش به دریاچه ی کوچکی، جایی که برادر دوقلوی او سال گذشته در آنجا از دنیا رفت می روند متوجه اتفاقات عجیبی می شوند و...