Jennifer Lopez

کریستوفر مارشال مردی با تربیت اشرافی است که خیال دارد سناتور شود. او یک روز در هتل با ماریزا ونچور، خدمتکاری که لباس زن ثروتمندی را به تن کرده، روبه رو می شود و به او دل می بازد. در حالی که...

اطلس شپرد به ماموریتی می رود تا یک ربات فراری با گذشته‌ای مرموز را دستگیر کند. اما برنامه ها همگی خراب می شود. تنها راه اطلس برای نجات آینده بشریت از هوش مصنوعی، اعتماد به آن‌ها است.

تری فلورس، مأمور ساختن فیلمی درباره ی قبیله ای از سرخ پوستان در آمازون می شود. در منطقه مرد غریبه ای که پل سارون نام دارد، ادعا می کند قبیله ی مورد نظر را می شناسد و تری و گروه فیلم برداری را به آن جا خواهد برد. اما...

در ایم مسابقه رقص، رقصنده های آماتور و حرفه ای باید در مقابل داوران به اجرا بپردازند و در آخر نفر برنده به 1 میلیون دلار پول نقد خواهد رسید و لقب بهترین رقصنده دنیا را از آن خود خواهد کرد.

دوازده فینالیست آمریکایی (شش مرد و شش زن) در یک مسابقه خوانندگی با هم رقابت می کنند.

زنی که شوهری بدخلق و کتک بزن دارد. او تصمیم می گیرد که به همراه دخترش فرار کند اما تلاش او بی ثمر می ماند. بعد از مدتی در میابد که تنها راه برای فرار از این زندگی، کشتن شوهرش است...

در حالی که از دست دشمنان خطرناکش در فرار است، یک آدمکش از مخفیگاه خود بیرون می‌آید تا از دختری که در سال‌های جوانی‌اش ترک کرده محافظت کند...

(جورج کلونی) که حرفه ای ترین و موفق ترین سارق بانک در تاریخ کشور بوده و در دو دهه اخیر بیشترین سرقتها را از بانکها انجام داده است موفق می شود با کمک بهترین دوست و دستیارش که «بودی» نام دارد از زندان بگریزد. اما در طول فرار از زندان او یک مامور زن اف بی آی به اسم «کارن» (جنیفر لوپز) را نیز بعنوان گروگان می گیرد و ...

"لاورن" گزارشگر پرشوری است که به شهری در مرز مکزیک فرستاده می شود تا درباره تعدادی قتل وحشیانه ای که شامل زنان کارگر کارخانه از تمام میکزیک می شود تحقیق کند.او در طول تحقیقاتش صدها قربانی را کشف می کند و اعتماد کارگران را جلب می کند اما وارد خطر می شود...

این فیلم داستان دارسی و تام را می گوید که در شرف ازدواج هستند، این دو برنامه عروسی را ریخته و خانواده‌ها را نیز دعوت کرده‌اند، ولی هرچه به روز عروسی نزدیکتر می شوند روابط این زوج سردتر از گذشته می شود تا اینکه...

داستان سریال درام «Shades of Blue» زنی به نام هارلی مک‌ کورد با بازی جنیفر لوپز است که مأمور مخفی نیروی ویژه پلیس ضد فساد اف.بی.آی که از طرفی با مشکل نگه‌ داری از دختر کوچکش رو به‌ رو است و از طرف دیگر ناچار است علیه برادرش که او نیز عضو نیروهای پلیس است، اقدام کند.در این درام جنایی غیر از لوپز، چهره‌هایی همچون وارن کل، دایو او کنی‌یی، همپتون فلوکر و... نیز بازی داشته‌اند. لوپز در این سریال نقش یک مامور اف‌بی‌آی به نام هارلی سانتوز را دارد که از همسرش جدا شده است. او که یک نیروی ضد خرابکاری است، با تعدادی از همکاران فاسد خود در اداره پلیس نیز وارد چالش بزرگی می‌شود و عدم همراهی او با آنان برایش دردسرهایی ایجاد می‌کند...

نگاهی صمیمی به زندگی جنیفر لوپز در حالی که او به نقاط عطف و تکامل خود به عنوان یک هنرمند می اندیشد و نیمه دوم زندگی حرفه ای خود را ادامه می دهد تا سرگرم کننده، توانمند و الهام بخش باشد...

یک سوپراستار پاپ لحظاتی قبل از عروسی اش در باغ مدیسون اسکوئر توسط نامزدش که یک ستاره راک است رها می شود، در عوض او با مردی که به صورت تصادفی از بین مردم انتخاب کرده ازدواج می کند...

مردی که همسرش را در حین تولد فرزندشان از دست داده، اکنون همه چیزش را باخته و تنها سعی دارد پدر خوبی برای دخترش باشد…

داستان کمدی عشقی این فیلم در مورد یک وکیل خسته از کار ( ریچارد گر ) است که با دیدن یک معلم خوش چهره رقص باله ( جنیفر لوپز ) تصمیم می گیرد در کلاس او نام نویسی کند و ...

یک راننده بنام «بابی» (شان پن) که در حال گریختن از تبهکارانی هست که دو انگشتش را بریده اند، بعد از اینکه اتومبیلش در نزدیکی یک شهر کوچک خراب می شود، با یک زن بنام «گریس» (جنیفر لوپز) و شوهرش که از اهالی آن شهر هستند آشنا می شود و …

سن فرانسیسکو. «مری فیوره» برای «گری» – مالک یک شرکت موفق طراحی و برنامه ریزی عروسی کار می کند و به عنوان مدیر مراسم، به خاطر دقت و وسواس و توجهش به ریزه کاری ها، بیش از هر کس دیگری مشتری دارد. اماخود مری سرش بی کلاه مانده و تنهاست.

لری گیگلی توسط رئیس جنایی برای ربودن برادر یک وکیل دادگستری برجسته منصوب می شود. یک زن زیبا که فقط او را ریکی می شناسند برای اطمینان از اینکه او کار را بهم ریخته فرستاده می شود تا در کنار او بماند.

کره ی زمین توسط یک نژاد بیگانه بنام «بوو» که بدنبال جایی هستند که آن را “خانه” بنامند، تسخیر می شود. تمام انسان ها انتقال داده می شوند اما دختر بچه ای موفق به فرار می شود و…

جان سیاه پوست و چارلی سفید پوست، دو پلیس مخفی شرکت قطار زیرزمینی نیویورک، خود را برادر هم می دانند. پس از ماجراهایی چارلی که از کار و رابطه عاطفی خود سرخورده شده، تصمیم می گیرد به یک قطار حامل پول دستبرد بزند. اما جان متوجه اقدام او می شود و سعی می کند مانع دزدی شود...

زنی که از شوهر بی وفاش جدا شده، به دنبال مرد جوانی می رود که در همسایگی او نقل مکان کرده است، اما ماجرای ناخوشایند آنها به زودی روند خطرناکی به خود می گیرد...

یک کارگر فروشگاه بزرگ، زندگی و داستان زندگی خود را مجدداً نشان می دهد و افراد خیابانی که چه کاری می توانند انجام دهند...

«آينار»(ردفورد) روزي روزگاري مزرعه دار موفقي بوده است. «آينار» پسري داشته که سال ها پيش وقتي همسرش، «جين» (لوپز) پشت رل بوده، در تصادف اتومبيل کشته شده است و «آينار» هرگز نتوانسته «جين» را به خاطر مرگ پسرشان ببخشد. اما «جين» و «گريفين» صاحب دختر کوچکي به نام «گريف» نيز بوده اند که «آينار» هرگز او را نديده تا اين که يازده سال بعد جلوي در خانه اش پديدار مي شود. «جين» و «گريف» (گاردنر)، در فرار از دست مرد خشني به نام «گري» (لوييس)، به مزرعه ي «آينار» پناه آورده اند...

«شارون پوگ» (لوپز)، مأمور پلیس، گذشته ی پر درد و رنجش را با چنان خشمی پنهان کرده که ناخودآگاه بر اجرای مأموریت هایش در یکی از خشن ترین منطقه های شیکاگو تأثیر گذاشته است. تا این که وقتی در یک درگیری «کچ لمبرت» (کاویزل) او را از مرگ نجان می دهد، تغییر و تحول مثبتی در زندگی اش رخ می دهد...