دانلود سریال The Walking Dead: Daryl Dixon

نویسندگی به مراتب خوب بود و مواردی که فرمودید رو داشت ولی کارگردانی خیلی بد بود و نواقص زیاد داشت و به نظرم نویسنده و کارگردان سریال اصلی رو ندیدن و با شخصیت دریل آشنایی ندارن، چون شخصیت دریل بیش از 10 سال در سریال اصلی روی ارتش تک نفره بودنش مانوور داد، ردیاب خوبی بود و به این راحتی‌ها گیر نمی‌افتاد ، بلد بود مدتها تنهایی دوام بیاره و حتی در سریال اصلی جاهایی نشون میداد که مار شکار میکرد و... ، ولی داخل این سریال متفاوت بود. (اگه سریال اصلی رو دیدید TWD Origins قسمت یک رو ببینید که یادتون بیاد دلیک چه گشته‌ای داشت)

یکی از چیزهایی که موقع دیدن فیلم مخاطب نباید بپسرسه اینه که چطور میتونه همچین چیزی پیش بیاد؟
حالا این دو رو بزاریم کنار هم
مثلا قسمت 5 یک ماشین در همون مسیر دریل اومد، همون لحظه کیف پسر باز شد و مکعب روبیک افتاد، ماشین در حال حرکت یهو مکعب رو میبینه، اینا طرف بی دلیل و اینکه چطور بیخود و بدون هیچ تلاشی و فراری گیر افتاد، خیلی مسخره بود، گیر افتادنش دریل نبود، یک کودن گیر افتاد
قسمت آخر طوفانی شروع شد ولی رفته رفته افت کرد، فکر کن بعد از سالها آزمایش، زامبی های جهش یافته یا خود زنی میکردن یا خود به خود متلاشی بشن و سوال اینکه چرا و با چه هدفی ساخته شدن رو نگفت که بماند
اینکه اسلحه چطور آورده بودن داخل به کنار، اینهمه نیرو دور تا دور جمع شدن و یکیشون رو زدن همه فرار کردن و در هم باز بود که راحت دریل از میدان نبرد فرار کنه
بعد از اون هرچی حرف زدن و صدای تلاش برای شکستن زنجیر کسی نشنید ولی صدای قطع کردن دست رو شنیدن و بعد تازه یادشون اومد دنبال کسی هستن و به موقع پیداشون شد
راحت بین اینهمه سرباز رفت توی حیاط و دوستاشو پیدا کرد و برگشت زیرزمین
بخت و اقبال جوری رقم خورد که توی زیرزمین به ایزابل برسه ولی یک در باز نشدنی بینشون باشه و اونا گیر بیوفتن و به جای نیروهایی که دنبالشونن، محدود زامبی‌ها پیداشون کنه و از قضا پدر پسر شجاع میاد، بگذریم
خیلی راحت از زیر زمین برگشتن و سوار ماشین شدن و زدن به جاده، بدون هیچ مزاحمت و مشکلی
خیلی راحت ردشون رو زدن، چطورش معلوم نیست ولی اومدن ولی نفمیدیم با چی اومدن که هیچ صدایی نداشت و راحت اومدن بالای سرشون
شاهکارش اینجاست که کسیکه 6 قسمت برای انتقام افراد و برادرش اومده یهو ازین رو به اون رو میشه، البته اینکه پسره رمز زد بی تاثیر نبود
انتقام نگرفت، افرادش رو کشت، مسیرشون رو بهشون گفت، راهنمایی کرد ماشینو بسوزونید و گذاشت رفت wtf
با اینکه راه خیلی طولانی بود با یک همراه مجروح خیلی زود رسیدن به آشیونه
آشیونه دور تا دور با آب گرفته شده و برای همین زامبی بهش نرسیده بود ولی چطور بدون قایق، به آشیونه رسیدن
رسیدنشون به عنوان افرادی که کیلومترها راه رفتن و هیچ خستگی نداشتن جالب بود
حالا آشیونه به این منزوی چطور غذا دارن و به اینجا رسیدن بماند، چرا استقبال به این گرمی شد؟ هیچ جایی سریال اصلی اینجوری نیست مخصوصا اگه یک زخمی همراهت باشه، پارت میکنن تا راهت بدن
یارویی که انتقام نگرفته بود و افراد زنه رو کشته بود، چه پرو برگشت پیش زنه! (اسمشون نمیدونم)
بریم به صبح زودی که همه خوابن و دریل میخواد بره ولی ایزابل همونجا سرگردون قدم میزنه
وقتی دریل رفت و خیلی دور شده بود به عقب نگاه کرد و آشیونه رو دید و کسی نبود، (اینجا رو داشته باش، البته اینکه وقتی نگاه کرد هیچ آبی نبود رو سخت نگیر)
بعد از طی کردن مسی طولانی و سخت، بلاخره رسید به ساحل ولی در کمال ناباوری لورانت مثل روح اونجا صداش میزد، بین اون همه زامبی، بعد از اون مسیر طولانی، اصلا مگه خواب نبودی، چطور رسیدییییییییییی؟؟؟

شما تصمیم دریل برای رفتن یا نرفتن رو دیدی و جالب بود ولی من میگم اون بچه چطور رسید؟
با کارگردانی و نواقصی که داشت مشکل داشتم