دانلود سریال The Walking Dead
مردگان متحرک (2010)
گروه بازماندگان در اوشن ساید به آموزش خود ادامه می دهند تا در صورت بازگشت نجواگران آماده باشند. تنش ها بسیار زیاد است در حالی که قهرمانان گروه تلاش می کنند تا مفهوم تمدن را در آنجا حفظ کنند اما در این بین اتفاقات زیادی رخ می دهد و..
قسمت آخر فصل یازدهم اضافه شد
داستان سریال به معنای واقعی کلمه آبدوغ خیاریه. نمیدونم چجوری بعضی ها میگن فوق العاااده اس عااالیه. شاید نسخه مخصوص رو برای اون دوستان فرستاده باشن!
بارها و بارها شخصیت های مثبت داستان،سلاحشون رو میگیرن روی سر دشمن و شروع میکنن به سخنرانی :/
بعد هم یه دفعه ای یکی از دشمن خفتشون میکنه.
برای خشاب تفنگ رمز نامحدود زدن و تقریبا هیچ وقت تیرشون تموم نمیشه(گفتم خشاب،چون تقریبا سکانسی نیست که نشون بده شخصیت در کدوم سوراخش،خشاب اضافی حمل میکنه). سازندگان حتی کمی تلاش نکردن که صحنه های تیراندازی رو واقعی دربیارن.
از باگ های زیبای داستان
گروهی از افراد اصلی، آرپیجی پیدا میکنن. و در یک موقعیت حساس،در مقابل تعداد بیشتر دشمن، با استفاده از آرپیجی، خودشون رو نجات میدن(صحنه اولین مواجهه شخصیت های نیروهای نیگان که موتورسوار بودن)
حالا دقیقا چندین قسمت بعد که دنبال مسیر بودن تا برسن به هیلتاپ و شخصیت مگی رو به دکتر برسونن،یه آر پی جی با خودشون نیاوردن که در مقابل نیروهای دشمن استفاده کنن که راه ها رو بسته بودن!! سریال هم اصلا نشون نمیده که چرا استفاده نکردن،یعنی دلیلی ارائه نمیده که این یعنی توهین به شعور مخاطب.موندم چجوری ۱۱ فصل ساختنش،تازه اسپین آف هاش هنوز ادامه داره !!!!!!!
احتمالا بعد از دیدن فصل هشت دیگه ادامه سریال رو نبینم.
به کسایی هم که میخوان شروع کنن میگم،نهایتا دو فصل اول رو ببینین. بعد رندوم هر فصل دیگه ای رو خواستین، ببینین چون یه فرموله که فقط در سریال تکرار میشه و چه بسا هر فصل هم ضعیف تر میشه.
ادب داشته باش چاقال
ثانیا
اگر دلیلی بر رد حرفم داری بگو
ثالثا
برو لیست بهترین سریالهای تاریخ رو ببین،بعد ببین سریال مورد علاقهات چندمه :)
سریال منطقی نیست یه جاهاییش. به عنوان نمونه چیزی که الان یادم اومد،ریک رفت پیش مورگان(سیاه پوستی که در ابتدا سریال نجاتش داد)و دید که اون یه نفر برای حفاظت از خودش کلی سیستم های هشدار و تله و سلاح داره. حالا وقتی خودش به زندان برگشت و افراد وودبری رو هم اورد پیش خودش،صرفا یه پست نگهبانی داشت(زندان به اون بزرگی). در صورتی که این شخصیت ، شخصیت اصلی سریاله و تقریبا هم جزو باهوش هاست.در حالی نیرو و تجهیزات کافی داشت و باید در بیرون زندان گشت های منظم راه مینداخت تا هر کسی به راحتی پیداشون نکنه یا قصد حمله بهشون نکنه.
یا اینکه سریال توضیحی نمیده درباره اینکه چرا با اینکه هر بار برتری شمشیر میشون و کراس بو دریل رو نشون میده، باز شخصیت های به دنبال پیدا کردن اشیا بلند و تیز مثل تبر و شمشیر نیستن. صرفا یه چاقو ساده دارن.
با اینکه مدت زیادی افراد وودزبری در زندان بودن،بهشون آموزش خاصی داده نشد و موقعی که بیماری مثل آنفلونزا باعث مرگ و زامبی شدنشون میشد،باز هیچ سلاحی برای دفاع از خودشون در سلول ها نداشتن و دست پاچه بودن.با اینکه بارها دیده بودن زامبی ها بی هوا یهویی از یه جا پیداشون میشه.و یا در خود راهرو های داخل زندان و بخش سلول ها،یه نفر به عنوان کشیک یا نگهبان وجود نداشت.
حالا اینا نکاتیه که الان در ذهنم بود به شکل دقیق،وگرنه سوتی های این شکلی خیلی بیشتر بوده.
با اینکه سریال جزو درام دسته بندی شده،ولی هیچ گونه آثاری از منطقی بودن آثار درام در داستان دیده نمیشه.
امتیاز تا اینجا 6.5
الان اول جملهات حرف از مورگان زدی و بعد قطعش کردی پریدی سمت یه موضوع دیگه
ریک اون موقع دنبال تجهیزات لازم برای دووم آوردن برای مبارزه بود و شانسی شانسی مورگان رو پیدا کرد و نصف یا بیشتر اسلحه و تجهیزات مورگان رو گرفت و برد پیش اردوگاه.
بعد اینکه فیلیپ(فرماندار) حمله کرد به زندان و غافلگیر شدن و بخاطر همین فرار کردن بیرون زندان بعد فیلیپ خل شد و نصف افرادش رو کشت.
ریک از موقعیت استفاده کرد و حمله کرد به وودبری و دید که زامبی ها به اونجا نفوذ کردن و هنوز افرادی زنده هستند که به کمک لازم دارند و اینجا بخاطر اینکه هرشل بهش گفته بود به بقیه مردم فرصت بیشتری بده افراد باقی مونده رو از وودبری آورد پیش خودش و از این موقعیت به نفع خودش استفاده کرد و تجهیزات زندان رو گسترش داد.
بعد گفتی فقط پست نگهبانی رو انتخاب کرد خب میخواستی چیکار کنه ؟ انتظار داشتی قدرت ماوراءالطبیعه در بیاره با مابقی زامبی ها بجنگه ؟
بعدشم اینجا ریک بخاطر لوری هنوز حالش بد بود و سرگیجه میزد و بخاطر مسئولیت سنگینی که داشت خیلی خسته بود و چند وقت بود کلا از زندان بیرون نیومده بود.
انتظاری که تو از ریک داری ملت از سوپرمن ندارن اینجا دنیایی آخرالزمانیه همین که یه اردوگاه پیدا کنی و مواظبش باشی خودش خیلیه بعد تو میگی چرا بیرون کشیک ندادن چرا بیرون نرفتن که ببینند چه خبره ؟
خب اون آدمای بدبخت فقط دنبال غذا و یه جای امن هستند از کجا بدونند که یهو فیلیپ با تانک میاد در خونشون زندان رو به گ.ا میده ؟
بعدش گفتی ریک افراد وودبری رو آورد ولی هیچ آموزش خاصی بهشون نداد. خب اگه مثل آدم چشمات رو باز میکردی و دقت میکردی که افرادی که داشتن از اتوبوس خارج میشدن اکثرشون پیر و زن بودن دقیقا انتظار داشتی ریک به اینا چی یاد بده ؟
نگهبان داشتن ولی چه لزومی داشت که نصف افراد رو بزارن نگهبان ؟ وقتی دور تا دور زندان رو حصار کشیده ؟
اینا زامبی های اطراف زندان رو پاکسازی میکردن ولی اکثر مواقع میرفتن دنبال غذا و تجهیزات چون افراد زندان داشت افزایش مییافت.
دور تا دور زندان پر از سلاح های سرد و گرم بود ولی اکثر مواقع از سلاح سرد استفاده میکردن چون صدای سلاح های گرم باعث جمع شدن بیشتر زامبی ها میشد و گفتی که سریال برتری شمشیر میشون و کراس بو دریل رو نشون میداد ولی بازم دنبال سلاح های مثل تبر و... نبودن خب این حرفت منطقیه به نظرت نه واقعا این حرفت منطقیه ؟
خب چه لزومی داره که سلاح های اضافی بگیرن ؟ سلاح های اضافی که مانع فرار کردنشون میشه.
آنفولانزا اومد نصف افراد رو به زامبی تبدیل کرد و اینا هم بخاطر اینکه اونا دوست و رفیقشون بودن که به زامبی تبدیل شدن حواسشون پرت میشد و برای همین سرگیجه میزدن این سریال آخرالزمانی یعنی مردم خیلی راحت ممکنه توش بمیرند و اینا هم حق دارن که بترسن و حواسشون پرت بشه و این بدبخت ها هم جلوی چشماشون عزیزانشون رو از دست دادن و بخاطر همین ممکنه خیلی راحت حواسشون پرت بشه و سریال به خوبی همچین احساسات رو نشون میداد.
احساس میکنم این سریال باب سلیقه ات نبود و برام مهم هم نیست و بخاطر همین بدون اینکه یه لحظه فکر کنی اومدی یه انتقاد مضحکی انداختی.
انتقاد الکی کردم که بگم «آره من سریالو دیدم» ؟ میتونی اثبات کنی که ندیدم؟ یا اصلا طبق چه کنش و واکنشی در سرت به این نتیجه رسیدی که ندیدم؟
با اون انتقادات خودم رو دلقک جلوه میدم؟ عجب!!!
حرف از مورگان زدم و قطعش کردم و پریدم به موضوع دیگه؟ یا جمله رو درست نخوندی یا متاسفانه توانایی درک جمله فارسی رو نداری. هدف از گفتن مثال مورگان،الگو گرفتن برای حفاظت از محیط زندگی بود. مثلا قطع نمیکردم جملهام درباره مورگان رو،چی میگفتم دیگه؟ که این اومد توی اتاق و ریک باهاش حرف زد و پسرشم توی اتاق بود؟ فیلنامه رو اینجا تعریف کنم؟
بعد اینکه
فیلیپ به زندان حمله کرد و ریک رفت وودبری و هرشل گفت فلان کار رو بکن و ... .چه ارتباطی به کامنت من داشت؟
با هوچی گری و نسبت دادن جمله ای که نگفتم به من،به چی میخوای برسی؟ من گفتم ریک سوپرمن باشه یا قدرت ماورالطبیعه داشته باشه؟ استفاده از تجربه نیروی تخیلیای ئه؟من مواردی رو، برای مثال گفتم که سریال خودش به ما نشون داده.ریک یه پلیس بوده،وودبری رو هم دیده. با این حال باز ضعف در حفاظت داشت.
ریک توهم لوری رو میزد، از اون قسمت هاست که نویسنده آب میبنده به کار تا سریال کش بیاد. از تلفن توی زندان تا دیدن لوری توی محیط. پسر نوجوونِ ریک خودش مادرش رو وقتی نیاز شد،با تیر زد. آنچنان هم دچار افسردگی نشد(میشه گفت اصلا نشد) بعد این یارو فاز ناراحتی ورداشته!
خودت جواب خودت رو میدی:))) ... میگی فضا آخرالزمانیه و باید اردوگاهی برای زندگی پیدا کرد و مراقبش بود. بله این درسته. ولی آیا با موندن در یه چهار دیواری در دنیایی که همه قصد تصاحب اموال همدیگه رو دارن،میشه از محیط زندگی مراقبت کرد؟ من مگه گفتم بره بیرون بچرخه و بازی کنه؟ دوتا چیز رو به هم میچسبونی که ربطی نداره. کشیک دادن و مراقب محیطِ بیرون بودن منافاتی با مواظبت از محل زندگی داره در اون دنیا و فضا؟
میگی اینا دنبال غذا و جای امنن. صحیح ... چجوری که این چهارتا فلکزده میتونن شبیخون بزنن به وودبری ولی وودبری که قوی تره نتونه به اینها حمله کنه؟ یه چیزی بگو حداقل عقل خودت قبول کنه.
ادب داشته باش
یا به عمد مسائل رو قاطی میکنی تا به زعم خودت اظهار وجودی کرده باشی در کامنت ها یا واقعا میزان فهمت از داستان و سریال همینقدره!! میای میگی که «پس به پیرها و زن ها آموزش بده»؟ من گفتم بیاد به ناتوان ها آموزش بده؟ اون همه آدمی که یا آنفولانزا یا زامبی ها کشتن داخل زندان،همه ناتوان بودن؟
زندان به اون بزرگی فقط یکی دوتا نگهبان میخواست؟ میدونی چرا نصف افراد باید نگهبان میبودن(البته واژه نصف رو تو به کار بردی، نه من) چون یه بچه خل وضع مثل لیزی میرفت به زامبی ها غذا میداد و میکشوندنشون به سمت حصارها و کسی خبر نداشت. یا کسی مثل ساشا و همراهاش یهو توی زندان پیداشون شد از طریق حصار پشت زندان بدون اینکه کسی بفهمه.واسه اینکه قبل از رسیدن فیلیپ به حصار زندان،زودتر متوجه بشن.به دلایل این شکلی،نگهبان و گشت بیشتری میخواست
خوشگل ... اگر واسه زامبی هایی که به فنس چسبیده بودن هم میخواستن از تفنگ استفاده کنن که باید همونجا نویسنده با منطق خداحافظی میکرد.مگه من گفتم فقط توی زندان از تفنگ استفاده میکردن یا برای زامبی های چسبیده به فنس از تفنگ استفاده کنن!!؟ سلاح سرد برای بیرون از محیط زندان که برتری با زامبی ها بود و با کمترین صدا، توجهشون جلب میشد. و اینکه مگه من گفتم گرز رستم رو با خودشون حمل کنن که میگی سلاح اضافی باعث کندی در فرارشون میشد!!!!چیزایی مثل سلاح قمه مانند ریک یا شمشیر میشون یا کمان دریل.
باز هم خودت جواب خودت رو دادی ... میگی «آخرالزمانیه و افراد راحت توش میمیرن» و این یعنی افراد باید همیشه انتظار از دست دادن سایر افراد رو داشته باشن.اتفاقا در این فضاها افراد احساساتشون کنترل شده تر میشه چون میدونن ماتم گرفتن،فقط شرایط رو بدتر میکنه. ولی میای میگی « اینا هم بخاطر اینکه اونا دوست و رفیقشون بودن که به زامبی تبدیل شدن حواسشون پرت میشد و برای همین سرگیجه میزدن» که دقیقا فقط ماستمالی کار نویسنده اس.
و
برات مهم نبوده که سریال باب سلیقه من نبوده ولی اومدی شونصد خط نوشتی؟؟! نکنه اگر برات مهم بود،مرفتی از طرف amc اعاده حیثیت میکردی توی دادگاه؟ :)
مضحکم ...ته (:)
برسی به فصلهای چهار و پنج که نقاط تاریک سریال هستند دیگه چهها خواهی گفت
البته به گذاشتن این نظرات ادامه بده، برای بقیه کاربرا خیلی مفیده.
سریال تموم شد بلاخره ؟
یکجا خوندم فصل ۱۲ اخریش هست
بگید اگر تموم شده من نگاه کنم از فصل ۷ به بعد رو دسگه ندیدم
اگر تموم نشده فصل ۱۲ کی میاد و ایا اخرین فصله؟
و این فیلم خیلی قشنگ نشون میده اینها رو
مخصوصن تو فصلهای آخر
بحث خیانت sarah wayne توی فصلای اول به کنار، اما به نظرتون یکم بد نیست که از این بزرگوار به عنوان زن اول و مادر کارل و کسی که انقدر برای پیدا کردنش تلاش کرد تصویری نذارن تو ذهن مخاطب؟!
به طور کلی البته من زیاد از رابطه ریک و میشون از همون اول خوشم نمیومد...
اما به نظرم باید یه یادی از بانو زنده میکردن و داغ بیشتری رو از فصلای فوق العاده اولیه رو دلمون میذاشتن ...