داستان در باره شخصی به نام اندی دوفرین (تیم رابینز) بانکدار جوانی است که به جرم قتل همسر خود به حبس ابد در زندان ایالتی شاوشنک محکوم شده است. او بارها تاکید می کند که این کار را نکرده است اما با این حال قاضی تشخیص میدهد که او گناهکار است و همین باعث می شود که او چندین سال در زندان بماند بعد از مدتی با شخصی به نام آلیس بوید رِدینگ (مورگان فریمن) و ...
«دون ویتو کورلئونه» (براندو) یکی از رؤسای پرقدرت مافیاست که به خاطر کمک هایش به مهاجران ایتالیایی در نیویورک به «پدرخوانده» معروف است. پس از مرگ «دون ویتو»، جای او را پسر کوچک خانواده، «مایکل» (پاچینو)، می گیرد که پیش از این علاقه ای به فعالیت های غیرقانونی خانواده اش نداشته است. «مایکل» خیلی زود با یک سری قتل و کشتار و پس از تصفیه ی خرده حساب های قدیمی، پدرخوانده ی جدید می شود.
بتمن به کمک سرگرد جیم گوردون و دادستان جدید هاروی دنت، شهر را از وجود آخرین خانوادههای تبهکاری پاکسازی می کند. همکاری این سه نفر ظاهرا موثر واقع میشود، اما طولی نمی کشد که خود را در مقابل هرج و مرج های یک تبهکار نو پا بنام جوکر، عاجز می بینند.
دوازده مرد خشمگین ، فیلمی جنایی و رازآلود محصول سال ۱۹۵۷ به کارگردانی سیدنی لومت میباشد. موضوع این فیلم دربارهی دوازده مرد در هیئت منصفهی یک دادگاه است که در زمان تنفس و قبل از اخذ رای نهایی ، برای تصمیمگیری دور هم جمع میشوند. اما در این هنگام ، یکی از اعضای گروه معتقد است که فرد مظنون گناهکار نیست و…
داستان ادامه قسمت قبل است. بعد از پیروزی روحان در برابر سارومان حالا موردور می خواهد به گاندور حمله کند و آنجا را به خاک و خون بکشد در همین میان سم و فرودو تصمیم دارند تا با راهنمایی اسمیگل به کوه آتش فشانی برسند ولی...
فیلم فهرست شیندلر، داستان واقعی مقطعی از زندگی «اسکار شیندلر»، سرمایه دار آلمانی در خلال جنگ جهانی دوم است. اسکار شیندلر در ابتدا با استفاده از شرایطی که جنگ فراهم آورده بود، یهودیان را به عنوان کارگر برای کارخانه اش انتخاب میکند تا پول کمتری برای استخدام کارگر داده باشد و درآمد بیشتری بدست آورد. او نیز مانند سران حزب نازی فردی فرصت طلب و اهل عیش و نوش است. او به طور پیوسته در تلاش است تا با سران نازی ارتباط برقرار کند تا در این شرایط بیشترین نفع را ببرد.
همه چیز با ساختن حلقه ها شروع شد. سه حلقه به الف ها که از همه باهوش تر بودند، هفت حلقه برای دروف ها که مردمان کاری و هوشیاری بودند و نه حلقه برای انسان ها که همیشه تشنه قدرت بودند. ولی به صورت مخفیانه حلقه دیگری توسط فرمانروای تاریکی (سایرون) ساخته شد و...
داستان درباره مردی به نام فارست گامپ (تام هنکس) است. فارست یک مرد ساده دل است که همیشه به نصیحت های مادر خود گوش می دهد. او که از بچگی هوش فوق العاده ای دارد همیشه در تمامی کار ها بهترین تلاش خود را انجام می دهد و ...
داستان درباره ادامه قسمت قبل است. بعد از اینکه قدرت حلقه باعث جدایی فرودو از دوستانش شد او تصمیم گرفت تا همراه با دوست وفادارش سم به این سفر ادامه دهد اما موجود دیگری به نام گالم به سراغشان می آید و...
:«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
کاب، یک دزد ماهر و با نفوذ، دست به جاسوسی شرکتی می کند، او فرصتی را برای به دست آوردن مجدد زندگی قدیمی خود به عنوان پیش پرداخت برای یک کار که ممکن است غیرممکن باشد، ارایه می دهد و ...
پس از اینکه نیروی های مقاومت مورد حمله و نابودی ، توسط نیروهای امپراتوری قرار می گیرند ، لوک اسکایواکر تحت تعلیم فنون جِدای ، نزد استاد یودا قرار می گیرد. اما…
توماس مردی است که زندگی دوگانهای دارد. روزها برای یک شرکت نرم افزاری برنامه نویس می کند و شبها هکری تحت عنوان نئو. نئو همیشه به دنبال فهمیدن حقیقت زندگیاش بوده است، اما حقیقت خارج از تصور اوست. او با یک هکر افسانهای بنام مورفیوس که توسط دولت بعنوان تروریست شناخته شده، ارتباط برقرار می کند، و ...
هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برایش گانگستر شدن مهم تر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبیل های شیک و گران قیمت و قدرت و نفوذ گانگسترهاست. هنری کارش را به عنوان پادو شروع میکند اما علیرغم ریشه ایرلندی اش به تدریج پلکان قدرت را در خانواده مافیایی ایتالیایی تبار نیویورک طی میکند. او به همراه جیمی و تامی، دوستان دیگر گانگسترش، حلقه کوچک صمیمانه ای تشکیل میدهند که هیچ غریبه ای اجازه ورود به آن را ندارد…
«رندل پاتریک مک مورفی» (جک نیکلسون) را به جرم تجاوز دستگیر میکنند و به حکم دادگاه او را برای بررسی وضعیت روانی اش به بیمارستان روانی ایالتی میفرستند. مک مورفی، با مقررات سخت و غیر انسانی تیمارستان که توسط زن سرپرستاری (لوئیز فله چر) اعمال میشود مخالفت میکند…
جان دوو”(کوین اسپیسی) قاتلی است که تصمیم گرفته است هفت نفر را که نماد هفت گناه کبیره هستند به قتل برساند. هدف او از این کار هشدار دادن به انسانهایی است که غرق در گناه روز خود را به شب می رسانند. مسئول پرونده این قتلها “دیوید میلز” (بردپیت) است، کاراگاه جوانی که تازه به نیویورک منتقل شده است. میلز با همکاری کاراگاه سامرست (مرگان فریمن) که در شرف بازنشستگی است قدم به قدم دوو را تعقیب می کنند اما حوادثی رخ می دهد که شرایط را تغییر می دهد. تغییری اساسی…
جورج بیلی» که در روز کریسمس قصد خودکشی دارد، توسط یک فرشته نجات داده میشود و آن فرشته به او نشان میدهد که زندگی اطرافیانش بدون وجود بیلی چقدر بی رمق و یکنواخت میشده است. این طوری است که در همان روز و شب کریسمس، جورج که بواسطه مشکلات مالی حاصل از ورشکستگی به فکر خودکشی افتاده است، باردیگر به انسانها دل میبندد و به زندگی بر میگردد
مردم فقیر یک دهکده که مدام توسط راهزن ها مورد هجوم قرار می گیرند، از یک سامورایی درخواست کمک می کنند. او ۶ سامورایی دیگر را جمع می کند و آن ها به مردم دهکده می آموزند که چطور از خودشان دفاع کنند و در ازای آن، مردم روزانه سه وعده غذایی مختصر به آن ها می دهند. فیلم زمانی به اوج خود می رسد که ۴۰ راهزن به دهکده حمله می کنند و
داستان فیلم مربوط به دکتر روانشناسی است که با استفاده از علم روانشناسی میتواند محیط اطراف خود و انسانهای آن را تحت تأثیر قرار دهد و خیلی راحت بر آنها مسلط شود. کم تر کسی میتوانست جلوی او طاقت بیاورد وی علی رغم کارهایش فردی آزادی خواه بود و میخواست مانند بقیه انسانها زندگی کند ولی پلیس مسئله را بسیار خطرناک دانسته بود و سعی میکرد وی را در زندانهای امنیتی نگهداری کند . وی به خون خواری نیز معروف شده و در مواردی به کندن پوست صورت، جویدن گردن و رگهای قربانی نیز دست میزد.
داستان درباره گروهی از سربازان آمریکایی در جنگ جهانی دوم است، زمانی که ساحل نرماندی تحت اشغال آلمان هاست. آمریکا به این ساحل حمله می کند و این نبرد به یکی از بزرگترین نبرد های تاریخ مبدل می شود و سرباز های زیادی در آن کشته می شوند در میان کشته شدکان سه برادر از خانواده رایان وجود دارد. زمانی که نامه مادر آنها به دست فرمانده ارتش می رسد که او چهار فرزند دارد و حالا که تنها یکی از آنها زنده مانده نمی خواهد آخرین فرزند خود را نیز از دست دهد فرمانده ارتش دستور می دهد تا گروهی از افراد به پشت جبهه آلمان ها بروند و آخرین فرزند خانواده رایان را برگردانند و...